قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

جوابیه مسئول انجمن نجات استان مرکزی ( اراک )

 سایت ایران افشاگر یا بهتر بگوییم ( ایران فحشاگر ) فرق رجوی را مشاهده کردم اراجیفی بر علیه من در سایت درج کرده بودند با خواندن مطلب خودم خنده ام گرفت واقعا فرقه رجوی تا کی می خواهد دروغ گویی را کنار بگذارد . زمانی که در فرقه بودم اکثر جدا شدگان مرا می شناسند . تشکیلات فرقه را قبول نداشتم سران فرقه رجوی را به نقطه ای رساندم مجبور شدند مرا در پشتیبانی سازماندهی کنند به گفته خودشان تو را در یگانهای رزمی نمی توانیم سازماندهی کنیم فضای درونی نیرو را خراب می کنی پس بهتر است در ارکان یا پشتیبانی کار کنی بیست سال در فرقه بودم شاید 20 تا گزارش به سران فرقه ندادم اگر هم گزارشی می دادم بر علیه تشکیلات بود در نشست ها به من می گفتند تو ضد انقلاب هستی . در فرقه هیچ مطلبی از من نداشتند که بتوانند در سایتشان بر علیه من بکار بگیرند و خط و خطوط خودشان را پیش ببرند .

به مطالبی که در سایت فرقه بر علیه من درج شده اشاره ای می کنم .

به گفته فرقه رجوی مقاله ای در رابطه با آقای رییسی مکتوب کرده ام و در سایت انجمن درج شده است واقعا خنده دار است سایت انجمن نجات روزانه بروز می شود و تمام نوشته ها در آرشیو سایت موجود است در رابطه با آقای رییسی مقاله ای مکتوب نکردم به احتمال زیاد مدیر سایت فرقه رجوی در گیر جیمش بوده و گیج می زده مقاله فرد دیگری را به نام من ثبت کرده . و دروغ های دیگر اساسا با من سنخیتی ندارند .

 

به نقل از سایت فرقه رجوی .

فواد بصری یکی از عوامل وزارت اطلاعات در اراک است . من از عوامل وزرارت اطلاعات هستم شما چرا خودتان را به در و دیوار می کوبید .

در سایت فرقه درج شده که من با ارگانهای بین المللی بر علیه فرقه نامه نگاری می کنم و فرقه را افشا گری می کنم . بله درست است هر چه تا به حال گفتم کم گفتم . آنقدر فرقه رجوی را افشاگری می کنم تا برای همگان روشن شود عقب مانده ترین فرقه.... فرقه رجوی است فرقه ای که انسانها را به اسارت می گیرد و ابتدایی ترین آزادی را از آنها سلب می کند و عمر آنها را به نفع خودشان به تباهی می کشاند .

 

و نکته آخر !

در سایت فرقه رجوی درج شده است . به گفته خود من زمانی که به ایران برگشتم جمهوری اسلامی کمک های زیادی به لحاظ مال و معنوی به من کرده است . بایستی از فرقه رجوی سئوال کرد بیست سال در آن پادگان لعنتی اشرف بودم شما برای من چکار کردید چه کمکی به من کردید در آن حصار بسته  آن پادگان لعنتی . اختناق . سرکوب . تحقیر کردن و مثل برده با ما تنظیم کردن . کار دیگری برای من و امثال من انجام دادید . غیر از اینکه بهترین دوران زندگی ام را از من گرفتید .

صرفا فقط جهت اطلاع فرقه رجوی .

چند سال است از فرقه لعنتی رجوی خودم را نجات دادم همیشه احساس خوشحالی می کنم در حال حاضر در ایران به کوری چشم رجوی و سرانش زندگی جدیدی تشکیل دادم و همانطور که گفتم جمهوری اسلامی در این رابطه کمک زیادی به من کرد و آزاد زندگی می کنم .  همیشه لعنت خدا را بر رجوی و سرانش می فرستم .

 

فواد بصری

 

خاطرات من در فرقه ای بنام فرقه رجوی

  قسمت اول !

 

سلام !

من سعید فیروزی هستم . من نزدیک به سه سال در فرقه رجوی بودم سه سال به اندازه سی سال بر من گذشت بعضی وقتها با خودم می گویم من سه سال در فرقه رجوی بودم آن بنده خدا هایی که بیست و یا سی سال در فرقه بودند بر آنها چه گذشت . فریبکارترین آدمها بعد از فرقه رجوی ... خود رجوی و سرانشان هستند . واقعا با چه فریبکاری و شیاد بازی مرا از ترکیه به عراق و از آنجا به پادگانی بنام اشرف ( اسارت گاه انسانها )   منتقل کردند .

سال 1380 با کلی امید و آرزو ایران را به مقصد ترکیه ترک کردم به امید اینکه بدنبال زندگی بهتری باشم . نا غافل در دامی افتادم نمی توانستم خودم را نجات دهم و نمی دانستم چه بلاهایی قرار است سر من بیاید . با یکی از دوستانم وارد ترکیه شدم توسط آشنایی که در ترکیه داشتم با دوستم مشغول کار شدیم یک روز بعد از اتمام کار در استانبول به خانه بر می گشتیم با دو نفر پسر جوان ایرانی آشنا شدیم شروع به صحبت کردیم از ما پرسیدن اینجا چکار می کنید در جواب گفتیم برای کار آمدیم به ما گفتند ما اینجا یک پانسیون دانشجویی داریم اگر دوست داشته باشید می توانید شب را پیش ما بمانید ما هم قبول کردیم وقتی وارد خانشان شدیم بعد از کمی پذیرایی از ما . سر صحبت را باز کردند و گفتند شما مسعود و مریم رجوی را می شناسید و تا به حال اسم سازمان مجاهدین را شنیده اید ما در جواب گفتیم خیرچون ما شناختی نداشتیم شروع کردن به توضیح دادن در مورد سازمان گفتند در عراق یک سازمانی است بتازگی تشکیل شده و دنبال جذب نیرو است بخاطر اینکه بتواند استقلال پیدا کند ما گفتیم آنجا چطور جایی است گفتند آنجا دختر و پسر با هم هستند دانشگاه و کلاسهای موسیقی دارند و هر ماه سه میلیون هم حقوق می دهند و طی مدت شش ماه آنجا باشین کارهای لازمه را انجام می دهند و به کشور آلمان شما را می فرستند وقتی این تعریفها را کردند هر چه سریعتر می خواستیم وارد سازمان شویم و شش ماه در آنجا بمانیم و بعد به کشور آلمان برویم . از آنها خواستیم بیشتر در رابطه با سازمان برای ما توضیح دهند از آنها سئوال کردم این سازمانی که می گویید کجاست در جواب گفتد شما بایستی به عراق بروید و آنجا با سازمان آشنا می شوید از آنها سئوال کردم چرا خودتان به عراق نمی روید در جواب گفتند ما هوادار هستیم خودمان هم بزودی به عراق می آییم نگران نباشید سازمان جای خوبی است آنقدر خوب است که شما باورتان نمی شود و بزودی همدیگر را آنجا می بینیم . در آن محل چند تا عکس از مریم و مسعود رجوی به ما نشان دادند و گفتند وارد سازمان شدید آنها را می بینید . و یک سری فیلمها را به ما نشان دادند فیلمهای جشن و رقص دختران و پسران و گفتند در سازمان همش شادی است در فیلم می بینید چگونه پسرها و دخترها با هم می رقصند با این کار ما را وسوسه کرده بودند و هر چه سریعتر می خواستیم سازمان را از نزدیک ببینیم با خودم می گفتم چه خوب هم شادی می کنم و هم ماهانه سه میلیون می گیرم و بعد از شش ماه مرا به کشورهای اروپایی می فرستند . در ادامه به ما گفتند فردا دو تا از خواهرهای ما از آلمان با شما تماس می گیرند و شما را کاملا توجیح می کنند . فردای آن روز تماس ها گرفته شد روزانه چندین بار دو زن از آلمان با ما تماس می گرفتند و وعده های خیلی خوبی به ما می دادند فی المثل می گفتند ما از همین الان داریم کارهای اداری شما را در اروپا دنبال می کنیم بعد از شش ماه در سازمان شما را  از عراق به کشورهای اروپایی منتقل می کنیم . من و دوستم توافق کردیم به عراق برویم چند روز بعد ما را از استانبول به آنکارا بردند در یک هتل مستقر شدیم ما را به نفری که نامش علی آنکارا بود معرفی کردند و گفتند از این پس علی آنکارا تمامی کارهای شما را دنبال می کند بعد از سه الی چهار روز علی آنکارا برای ما پاسپورت عراقی درست کرد و با قطارما را از مرز سوریه به عراق فرستادند وارد عراق و به بغداد رسیدیم . و زندگی سیاه من در فرقه رجوی از همین جا شروع شد .

ادامه دارد ......

 

یاد آن روزها در کنار پادگان اشرف و کمپ لیبرتی


زمانی که به من ابلاغ می شد می خواهی به عراق اعزام شوی هر چند با مشکلات جسمی که داشتم رقتن برایم سخت بود ولی از طرفی خیلی برایم مهم و جالب بود وقتی همراه با خانواده ها به عراق اعزام می شدم در کنار پادگان اشرف با خانواده ها فعالیت می کردم تمام مشکلاتم را فراموش می کردم خودم را کنار خانواده ها می گذاشتم و در عالم واقع دردهای ما مشترک بود همه ما یک هدف را دنبال می کردیم آنهم آزادی فرزندانمان از فرقه عنکبوتی رجوی با هم سر یک سفره می نشستیم با هم شعار می دادیم رجوی سنگ دل صدای ما را شنید در رابطه با ما گوشهایش را بسته بود دوران فعالیت خوبی در کنار پادگان اشرف داشتیم خانواده ها سران فرقه رجوی را تا مرز جنون رساندند خواب و خوراک را از آنها گرفته بودند اشرف بعد از مدت زمانی تعطیل شد و ما جشن گرفتیم فرزندان ما را به کمپی بنام لیبرتی منتقل کردند وارد دوران جدیدی شدیم این بار بایستی به بغداد دنبال فرزندانمان می رفتیم دو الی سه بار به کمپ لیبرتی مراجعه کردم مادران را می دیدم که با بیلچر به کنار کمپ لیبرتی آمده بودند وقتی آنها را می دیدم انگیزه می گرفتم و کینه ام نسبت به رجوی و سرانش چند برابر می شد همه ما جزء یک خانواده بودیم با هم صمیمی و با فرهنگ های مختلف . هر چند موفق نشدیم با فرزندانمان ملاقاتی داشته باشیم  ولی فعالیت ها ی خانوادها باعث شد پادگان اشرف و کمپ لیبرتی تعطیل شود و روسیاهی برای رجوی و سرانش بماند . انشاالله در آینده نزدیک فرزندانمان را از چنگال رجوی آزاد خواهیم کرد .

به امید آن روز !

مهین حبیبی

ادعای صاحب زمانی مسعود رجوی به گل نشست

مقاله ای از ز. ش. جداشده در آلبانی

بله، واقعیت دارد، ادعای صاحب زمانی. دین اسلام از دو مذهب سنی و شیعه تشکیل شده است. سوء استفاده از مذهب سنی به تشکیل فرقه های تروریستی مانند القاعده و داعش انجامید. در مقابل سوء استفاده از مذهب شیعه منجر به شکل گیری فرقه تروریستی رجوی شد. رهبری این فرقه را که نام “سازمان مجاهدین خلق” را یدک می کشد مسعود رجوی به عهده دارد. فرقه های مسیحی هم در دنیا زیاد هستند که رهبر خود را مسیح موعود می پندارند.رجوی که از عواطف و اعتقادات مذهبی افراد بیگناه و ناآگاه حداکثر سوء استفاده را میکند با سوء استفاده از اعتقاد شیعیان به امام زمان (عج) و استفاده ابزاری از آن برای تحمیق نفراتش استفاده می نماید. حالا این موضوع از کجا شروع شد؟قبل از انقلاب ایدئولوژیک درونی، یک هیئت سیاسی و یک کمیته مرکزی در تشکیلات سازمان وجود داشت که بر کار مسعود رجوی نظارت می کرد و او را مورد سؤال قرار می داد. مسعود با آوردن مریم قجر عضدانلو و با انقلاب ایدئولوژیک به نوعی یک کودتای درونی انجام داد و زنهای سازمان را به سرکار آورد و به این بهانه مسئولین با تجربه و با سابقه سازمان را کنار زد.دادن مقام ظاهری به زنها باعث میشد که زنان زیر دست مسعود و مریم رفته و تا آخر مدیون او شوند. مریم به دستور مسعود مردانیکه قبلا در کنار او بودند را چند مدار پایین تر از قبل قرار داد و مسعود را رهبر انقلاب نوین معرفی کرد. مسعود رجوی شهوت قدرت داشت و انقلاب درونی هم با مخالفتهای گسترده ای روبرو بود. مسعود رجوی علاوه بر عوامفریبی دست به سرکوب و تصفیه درونی هم زد و سپس به فکر قرار دادن خود در مقام امام زمان (عج) افتاد.مسعود رجوی و فرقه اش استقلالی نداشتند و بخشی از ارتش عراق بودند و در داخل ایران هم هیچ طرفداری نداشتند و در دنیای سیاست شکست خورده و عقب مانده بودند. رجوی احتیاج به راهی برای پیش بردن خط خود داشت، چون اگر استقلال داشت احتیاج به این موضوعات نداشت و یا اگر طرفداری در داخل داشت مشکلی نداشت.در درون خودش این خط به خوبی پیش برده میشد و از طریق بلندگوهای خودش یعنی زنان فرمانده کارش را دنبال می کرد. نمونه و مثالش در نشستها بود که حتی مسعود را هم ردیف و در کنار انبیا قرار می دادند. من خودم هزاران بار این را شنیدم. در نشستهای خودش تفسیرهای غلط که همه آیات ختم میشد به مسعود و کارهای بزرگی که او دارد میکند و یا فتواهای خودش و یا اینکه الان او در عصر حاضر در غیبت است.این حتی در ذهن ما هم بود که آمریکا که ایران را شکست دهد مجبور به روی کار آوردن مسعود خواهد شد و مثالهایی که میشود ساعتها نوشت یا اینکه میگفتند که همه در مناسبات پرورش یافته او هستند. مسعود بود که همه را از بدبختی نجات داد و او نجات دهنده خود ما است و باید تا آخر مطیع او بود. یعنی باید جانتان را تک تک برای مسعود بدهید. کم نیست از این فاکتها که در روز روزش افشاگری خواهم کرد.اما چه وقت این خط امام زمانی در داخل و در بیرون تشکیلات شکسته شد؟ بله در داخل مناسبات زمانی که تحلیلهای آبدوخیاری مسعود رجوی در طی این بیست و اندی سال یک مورد هم درست از آب در نیامد وهمه معکوس درآمد نمونه اش سر مباحثات اتمی ایران که او فکر میکرد که تفاهم اتمی به شکست بیانجامد و آمریکا حمله کند و ایران شکست بخورد و آمریکا نفری قابل اطمینان پیدا نکند و به مسعود بگوید بفرما این سلطنت تو. باید گفت شتر در خواب بیند پنبه دانه.در داخل مناسبات هم بعد ازکشتاد ۱۰شهریوردر اشرف که همه مقصر را خود مسعود میدانستند و شب نامه هایی که در داخل مناسبات پخش میکردند که چه شد تمام تحلیلهایت؟ اگر واقعا امام زمانی پس چه نیازی به ما داری؟ ظهور کن. که خیال همه ما هم راحت شود.این را هم بگویم که غیبت صغرایدر دیدار اخیر مریم با قاتل مردم ویتنام و قاتل هزاران زن و کودک و مرد بیگناه و دوست صمیمی ابوبکر البغدادی رهبر داعش مک کین و فیس وافاده مریم و چسباندن خود به او و حمایتهای مک کین نشان دهنده اوج استیصال این فرقه است که دست به دامان چه قاتلانی شده است و دادن عکس شهدای مجاهدین خلق به این قاتل و گفتن این که این شهدا هم تقدیم به تو ما را به این نتیجه وا داشت که این فرقه برای رسیدن به قدرت دست به چه اقدامهایی زده و خواهد زد. اما همه این اقدامات مانند مهمترین آن یعنی ادعای صاحب زمانی به شکست خواهد انجامید.

بله انشاالله که روزی سران این فرقه به دست مردم ایران افتاده و قصاص این همه بدبختیهای مردم ایران را بپردازند به امید آن روز

عضو جدا شده از فرقه رجوی در آلبانی ز. ش.