قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

نامه ای به مادرم ( طیبه نوری ) در آلبانی

http://s5.picofile.com/file/8164763334/Negar.jpg


سلام :

 

امید وارم که حالت خوب باشد وقتی شنیدم که بعد از چندین سال در عراق شما را به کشور البانی منتقل کردند خیلی خوشحال شدم و از طرفی ناراحت بودم که چرا پدرم را همراه شما به آلبانی منتقل نکردند من الان برای خودم یک خانمی شدم اگر بخواهم برای شما توضیح دهم که چگونه و با چه سختیهای زندگی بزرگ شدم بایستی یک کتاب برای شما بنویسم بعضی وقتها با خودم فکر می کنم که این چه بلایی بود که بر سر من آمد پدر و مادری که حاضر نبودند حتی برای یک ساعت مرا ترک کنند الان چندین سال است که مرا ترک کرده اند پس عاطفه پدر مادری کجا بایستی خودش را نشان دهد سئوال من از شما این همه در فرقه رجوی عمر خودتان را از بین بردید به کجا رسیدید آیا هدفی پوشالی که به شما تحمیل کرده بودند محقق شد و یا شما در راستای اهداف شومشان بازی دادند هم شما را بازی دادند و هم مرا بی پدر و مادر کردند چطور دلتان آمد مرا در کودکی رها کنید فکر این را نکردید که من نیاز به پدر و مادر دارم  و بایستی زیر سایه پدر و مادرم بزرگ می شدم وقتی دوستانم از من می پرسند که پدر و مادرت کجا هستند خجالت می کشم به آنها جواب دهم و در دلم می گویم جایی هستند که خودشان هم نمی دانند برای چه آنجا هستند اگر شما عواطف خودتان را نسبت به من فراموش کرده اید من هنوز نسبت به شما عواطفم را فراموش نکرده ام و به شما نیاز دارم ای کاش می توانستم به آلبانی سفر کنم و شما را از نزدیک می دیدم  با بگیر و ببندی که در فرقه رجوی حاکم است امیدوارم به شما اجازه دهند که نامه مرا بخوانی تمام اهل فامیل منتظر آمدن شما هستند که به آغوش گرم خانواده برگردی و در کنار هم زندگی جدیدی را شروع کنیم  .

 

به امید روزی که برگردی و در کنار هم باشیم .

 

دخترت نگار .

 




چرا خانواده ها فرقه رجوی را شکنجه می کنند !

آری . خانواده ها خاری هستند در گلوی رجوی و سرانش . در واقع همین خانواده ها بودند که رجوی و سرانش را خارو ذلیل کردند و باعث شدن تعداد زیادی از افراد اسیر اقدام به فرار و به دنبال زندگی آزاد خود بروند و برای آینده خودشان تصمیم بگیرند رجوی و سرانش دشمن شماره یک خانواده ها به شمار می روند و خوب می دانند که خانواده ها باعث می شوند دیوار تشکیلات آنها فرو بریزد در این رابطه فرقه رجوی کتاب های من در آوردی زیادی در رابطه با خانواده ها به چاپ رساند که شاید فکر خانواده از ذهن اسیران خارج شود ولی خوشبختانه هیچ تاثیری به افراداسیر در لیبرتی نگذاشته و فرارها ادامه دارد از تعطیلی پادگان اشرف تا به حال هیچ خانواده ای به لیبرتی اعزام نشده است با این وجود سران فرقه رجوی در آماده باش صد در صد بسر می برد و مستمر اطلاعیه می دهد که یک سری افراد زیر پوش خانواده می خواهند به لیبرتی اعزام شوند و در تلویزیونشان شیپوری که در رابطه با خانواده ها می زنند گوش آدم را کر می کند . راستی شما که همیشه می گویید افرادی که در لیبرتی بسر می برند آگاهانه مسیر خودشان را انتخاب کردند پس ترس شما از چیست . و یا مدتی قبل رجوی پیام صوتی برای اسیران ارسال می کند و تاکید می کند که چراغ ها را خاموش می کنیم هر کسی در مبارزه نمی کشد با خرج خودمان آن را به خارجه می فرستیم بایستی از رجوی منعول سئوال کرد آیا تا به حال چند نفر را با خرج خودتان به خارجه فرستادید . کدام حرف را قبول کنیم به قول گفتنی قسم حضرت عباس را یا دُم خروس را . حرف همیشگی خانواده ها این هست و این بوده ( ما تا آخر ایستاده ایم ) و دقیقا ترس سران فرقه رجوی از همین است . همانطور که اعزام مستمر خانواده ها به پادگان اشرف باعث شد که پادگان اشرف برای همیشه بسته شود خانواده ها منتظر فرصتی هستند که مسیر به لیبرتی باز شود و برای زدن تیر آخر به فرقه رجوی فرزندان خودشان را از اسارت چندین ساله نجات دهند . به قول یکی از خانواده ها فقط منتظریم راه لیبرتی باز شود کاری با فرقه رجوی و سرانش می کنیم که تا عمر دارند هیچ فردی را در دام خودشان گرفتار نکنند . به امید آن روز .   

 

 

مونا حسین نژاد : نامه سرگشاده دیگری خطاب به خانم مریم رجوی

http://s5.picofile.com/file/8161314476/Mona_Hossein_Nejad_1.jpg



سلام خانم رجوی

من آذر(مونا) حسین نژاد، نوزاد ده روزۀ سی و یکسال پیش، که از آغوش و سینه مادر با گریه و شیون بی امان، جدا گشتم، دختر کوچک شهید “فریده کریم زاده” ( طیبه) و خواهر “زینب حسین نژاد” ساکن لیبرتی، هستم. عموهای دلیر و قهرمانم به نام های “پرویزحسین نژاد ” و “حیدرحسین نژاد” هر کدام برای خودشان صدها لشگر بودند وخیلی ها در مورد رشادت ها و دلیری های این دوقهرمان، خاطره ها برایم تعریف کرده اند، ولی من هیچ گاه این ستارگان شبکوب آسمان میهن مان را که در میان کهکشانی از شهیدان، می درخشند، ندیدم و نشناختم

در حسرت دیدن مادرم سالها گریستم و چشم انتظار آغوش مادرانه اش، که تنها ده روز تجربه اش کرده بودم، ماندم و سوختم و ساختم تا اینکه وقتی ۱۸ ساله بودم تازه فهمیدم که مادرم را سال ها پیش از دست داده ام و انتظارم پایانی نخواهد داشت. و اما از خود سئوال میکنم که آیا انتظار برای دیدن تنها خواهرم که هیچ گاه او را ندیدم، پایانی خواهد داشت! وقتی کوچک تر بودم آرزو می کردم که ای کاش پدر و مادرم مرا نیز همراه خود برده بودند. با خودم می گفتم خوشا بحال زینب که در کنار مامان و باباست و بی خبر بودم از اینکه او تحت سرپرستی غریبه ها و با چه سختی هایی بزرگ شده! ولی امروز آرزو میکنم که کاش لااقل زینب را هم با خودشان نبرده بودند و هر دو با هم بزرگ شده و غمخوار یکدیگر میشدیم

اولین تماس خواهرم با من، حدودا ۱۳ سال پیش بود. و از آخرین باری که صدای مهربان و خنده های دلنشین اش را که هنوز در گوشم می پیچد، شنیدم حدواً ۴ سال می گذرد! ۴ سال است که از “تنها خواهرم ” بی خبرم و نمی دانم در چه حالی است!؟ شما بخوبی میدانید که به علت عواطف خانوادگی نبود که این تماسها صورت میگرفت ولی امروز مایل نیستم بیشتر در این مورد بنویسم برای من مهم این بود که صدای خواهرم را می شنیدم. بیش از سی سال از عمرم می گذرد و من تا کنون خواهرم را ندیده و در آغوش نگرفته ام! خواهری که طعم و بوی مادرمان را نیز از او خواهم گرفت، چرا که او سال ها در دامن مادرمان بزرگ شده. نمی دانم این مبارزه سخت با رژیم جمهوری اسلامی، چیزی به نام حس مادرانه و خواهرانه در درون شما باقی گذاشته یا نه؟ که در صورت باقی ماندن، می توانید احساس مرا درک کنید

: خانم رجوی، از شما میخواهم

.یک – امکان برقراری ارتباط و تماس با خواهرم را فراهم کنید تا از سلامتی و حال و روزش باخبر شوم

.دو – اجازه ندهید که انتظارم برای دیدن و به آغوش کشیدن خواهرم – چون ندیدن مادرم – خدای نکرده، پایانی نداشته باشد

.سه – به بی خبری ها و نگرانی های خانواده ها پایان دهید

با سپاس – آذر ( مونا ) حسین نژاد – ۵ بهمن سال ۹۲

آذر* نامی است که مادر شهیدم به یاد و خاطره “آذر رضایی” بر من نهاده و این نام تنها یادگاری است که از مادرم دارم. به احترام این نام هم که شده، تقاضای مرا، بی پاسخ نگذارید

 

http://s5.picofile.com/file/8161313718/Rajavi_Money.jpg




در پی افشاگری های جداشده ها مبنی بر عدم استیفای حقوق شخصی افراد در درون تشکیلات فرقه ای رجوی، در پروژه انتقال ۲۳۳ نفری که به تازگی به آلبانی منتقل شده اند، سیستم تشکیلات فرقه ای رجوی با پرداخت ۲۰۰ دلار به هر نفر در پی خرید آبرویی هر چند بی ارزش برای خود نزد مقامات بین المللی کمیساریا و… برآمده است.سران فرقه رجوی به سیاق گذشته و روابطی که با نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف برقرار کرده بودند با حرکتهایی سوری قصد موجه جلوه دادن خود را دارند. مصاحبه های تعیین هویت توسط نیروهای آمریکایی درقرارگاه اشرف یادمان نمی رود . نیروهای آمریکایی برای همه اعضای قرارگاه اشرف آی دی کارت صادر کردند و شخصا و فرد به فرد به افراد تحویل دادند و گفتند این آی دی کارت ها نباید از شما جدا شود. ولی به محض خروج از مقر آمریکایی ها تشکیلات رجوی همه آی دی کارت ها را جمع کرد و با برپایی میهمانی های آنچنانی برای فرماندهان نیروهای آمریکایی درقرارگاه اشرف، به همراه مصاحبت و مصافحت با فهیمه اروانی، زهره اخیانی، مژگان پارسایی، فرشته یگانه، صدیقه حسینی وسوء استفاده ازبرنامه سازی توسط دختران و پسران جوان و اهدای هدیه هایی اعم از طلا و… نیروهای آمریکایی ماتم زده و حیران در بیابانهای عراق را مغلوب خود کردند. همانهایی که هنوز هم دلارهای کثیف این فرقه زیر زبانشان مزه میکند و گاه گداری با گرفتن چندین هزار دلار از آمریکا به فرانسه آمده و متن های آماده شده تشکیلات فرقه ای رجوی را نشخوار می کنند.قطعا نمایش پرداخت پول تو جیبی به اعضا در آستانه خروج از لیبرتی تفسیری جدای از عملکرد سنتی این فرقه نخواهد داشت، ولی همین چندر غاز برای آنانی که سالیان دستشان به پول نرسیده است، یاد آور روزهای خوش زندگی است و جرقه ای در درونشان به سمت دنیایی عاری از قید وبندهای تشکیلاتی روشن خواهد کرد.البته یاد آور می شویم یقیناً وجوه پرداختی به اعضای رده بالا بیش از ۲۰۰ دلار بوده است که جمعا مبلغی بیش از ۵۰۰ هزار دلار را بین اعضا تقسیم کرده بودند.بازپس گیری این چندرغاز ۲۰۰ دلاری از اعضای رده پایین عملا جلوی هر گونه حرکت آزادانه را در ابتدای کار از آنها سلب کرده است. طبعا این افراد برای گشت و گذاری کوتاه و استفاده از امکانات شهری اعم از رستوران، موزه، پارک و اینترنت نیاز به صرف مبالغی دارند که با خالی شدن جیب هایشان توسط فرقه رجوی فعلا و قحراً درآمپاس قرار گرفته اند.قطعا بعد از اشرف و لیبرتی تشکیلات فرقه ای رجوی هیچ توانی در به بند کشیدن این افراد نخواهد داشت و اگر قید و بندهایی که رجوی در اذهانشان ایجاد کرده است را بشکنند، دنیایی آزاد در جلو رویشان قرار خواهد گرفت. با آرزوی دنیایی آزاد برای همه دوستان قدیمی

حسینی، انجمن نجات