قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

کودک بودم که مجاهدین پدرم را ربودند

نامه محسن یونسی به جاوید رحمان گزارش گر سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران
با سلام !
خدمت آقای جاوید رحمان گزارش گر سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران 
آقای جاوید رحمان … شما به جای اینکه در رابطه با حقوق بشر در ایران گزارش کنید کمی هم در رابطه با سازمان تروریستی مجاهدین گزارش ارائه کنید. سازمانی که نفرات خود را زندانی کرده و از ابتدایی ترین آزادی نسبت به نفرات خود خودداری می کند. نفرات خود را به بیگاری می کشد و از آنها شبانه روز کار می کشد و از امکانات ارتباطی آنها را منع کرده! چگونه است که از دید شما فقط در ایران حقوق بشر نقض می شود
اجازه دهید خودم را معرفی کنم .

 

من محسن یونسی هستم فرزند یکی از زندانیان بنام محمد هادی یونسی در سازمان تروریستی مجاهدین. وقتی کودکی بیش نبودم سازمان تروریستی مجاهدین پدرم را با فریب به عراق منتقل کرد. زمانی که کودک بودم به محبت پدری نیاز داشتم دلم می خواست پدرم بالای سرم می بود و از محبت او لذت می بردم. ولی از آنجایی که سازمان تروریستی مجاهدین یک سازمان ترور و خشونت است و انسانها را می رباید حق عاطفی پدر نسبت به فرزند را از من گرفت . شما خبر ندارید در زمان کودکی چقدر روزگار به من سخت گذشت الان که سن من نزدیک به 35 سال است هنوز احساس می کنم به عواطف پدری نیاز دارم زمانی که سازمان تروریستی در عراق مستقر بود چندین بار به عراق سفر کردم. به پادگان اشرف رفتم که شاید پدرم را بعد از چندین سال ببینم و او را در آغوش بگیرم ولی عناصر سازمان تروریستی با چوب و با اشیاء فلزی و بد و بیراه از من استقبال کردند و متاسفانه دست خالی به ایران بر می گشتم. سازمان تروریستی مجاهدین فقط به من آسیب نزده هزاران نفر مثل من را آسیب زده این سازمان بغایت ضد بشر است و هر موقع اراده کند نفرات خود را سر به نیست می کند موارد آن زیاد است . به شما پیشنهاد می کنم با یک سری از جدا شدگان از سازمان تروریستی مجاهدین در کشور آلبانی گفتگویی داشته باشید برای شما توضیح می دهند که چندین سال از دست این سازمان ضد بشر چی کشیدند و صدایشان به جایی نرسید . من تا در توان دارم آزادی پدرم را دنبال خواهم کرد و هیچ کس نمی تواند مانع کارم شود و شما آقای جاوید رحمان چشمان خودتان را نسبت به سازمان تروریستی مجاهدین باز کنید و ببینید در این سازمان چه می گذرد
موفق باشید 
محسن یونسی 
فرزند محمد هادی یونسی زندانی در سازمان تروریستی مجاهدین


رجوی در مانور غرش شیر

عجب داستانی با رجوی و زنش داشتیم!
به ما ابلاغ کردند که مانور حساس و سرنوشت سازی در راه داریم و هر کسی در این مانور از انرژی خودش استفاده مفید نکند مجاهد نیست! سه روز قبل شروع مانور ما را در بیابانهای عراق مستقر کردند. همه در محل مانور کار می کردیم. ازجاده سازی گرفته تا برج دیدبانی چشم گیر بود! برای اکثر نفرات سئوال شده بود که چه خبر است و به یکدیگر می گفتیم قرار است شخصیتی در مانور شرکت کند
روز مانور فرا رسید و مانور شروع شد. خبر دار شدیم که رجوی در مانور شرکت دارد و چند تا خبر نگار عراقی در مانور شرکت داشتند . فرمان شروع مانور توسط رجوی داده شد و مانور شروع شد و چند ساعتی مانور به طول انجامید. بعد از اتمام مانور رجوی با یک نفربر لوکس از مانور کنندگان سان می دید و محافظینی که دور آن حلقه زده بودند! در محلی از قبل تعیین شده نفربر رجوی را نگه داشتند و طبق معمول از طریق بلندگو شروع کرد و می گفت با چنگ و ناخُن و دندان مریم را به تهران می بریم.
این زن و شوهر عجیب جالب بودند! مریم قجر در جیب رجوی می ریخت و بلعکس رجوی در جیب مریم قجر! رجوی که گور به گور شد بایستی از مریم سئوال کرد یک مشت انسان را در محیط بسته چندین سال نگه داشتید از آنها بیگاری کشیدید که میخواهید مریم را به تهارن ببرید؟! آیا برای کسانی که آنها را به اسارت گرفته اید، دندانی باقی مانده که شما را با دندانشان به تهران ببرند؟! شوهرت که فقط عربده می کشید و هیچی بارش نبود و اهداف شومش را به شما سپرد که شما راه کثیف او را طی کنید. سر تا پای شما فریب کاری و دروغ است. شما هیچ وقت ایران را به چشم خود نخواهید دید. چون شما کاری با مردم ایران کردید که مردم ایران تا ابد از شما متنفرند و تشنه به خون شما . دوران شما بسر آمده شما فقط گردو خاک می کنید آن زمان شوهرت در عراق گردو خاک می کرد و فکر می کرد ابر قدرت است در حال حاضر شما با رفتن زیر چتر دشمنان مردم ایران فکر می کنید ایران را بدست می گیرید. شتر در خواب بیند پنبه دانه ایران لقمه ای نیست که شما زالوها فکر می کنید می توانید آن را قورت دهید در گلویتان گیر می کند و شما را خفه می کند
فواد بصری

 

داریوش جان تا توان دارم برای آزادیت تلاش می کنم











داریوش جان تا توان دارم برای آزادیت تلاش می کنم

نامه آقای عزیز ا… رستمی به برادرش داریوش رستمی اسیر در فرقه رجوی

داریوش جان سلام !
امیدوارم حالت خوب باشد. چندین سال است از شما بی خبرم. تا به حال نه تماسی با من گرفته ای و نه نامه ای برای من ارسال کرده ای که از احوال شما با خبر شوم. معلوم است شما کجایید و چکار می کنی؟ تو که اهل هیچ گروهی نبودی چی شد که خودت را اسیر یک فرقه ای کردی که قادر نیستی برای خودت تصمیم بگیری. معلوم است برای چه هدفی خودت را اسیر کردی؟ واقعا طی این چندین سال به نتیجه ای رسیدی یا فقط به دور خودت می چرخی؟!
هر چه فکرش را می کنم نمی توانم خودم را قانع کنم که چرا مسیر ناهموار را انتخاب کردی؟شما که برای کار به ترکیه رفته بودی با هم در ارتباط بودیم و مشکلی نداشتی جهت اطلاع شما من خبرها را دنبال می کنم اسیر یک فرقه فریب کار و دروغ گو شده ای فرقه ای که مدعی آزادیست اگر شما آزادی دارید چرا این همه سال یک تماسی با من نگرفتی؟ داریوش جان شما نه فقط آزاد نیستی بلکه زندانی هم هستید. من خیلی دنبال آزادیت هستم تا توان دارم آزادی شما را دنبال می کنم فکر نکن بی کس و کاری … 
فرقه رجوی به بن بست خورده . خیلی ها جدا شدند و بدنبال زندگی خود رفته اند. هنوز دیر نشده می توانی خودت را نجات دهی. خودت را نجات بده . یک زندگی آزاد داشته باش. فرقه رجوی فرقه فریبکار است . همانطور که شما را از ترکیه با فریب به زندان خودشان منتقل کردند به فریبکاری خودشان ادامه می دهند و با فریب شما را از بین می برند کمی با خودت فکر کن و خودت را نجات بده باور کن زندگی بیرون از فرقه رجوی خیلی شیرین است. دوستانت جدا شدن از فرقه رجوی را تجربه کرده اند. من خیلی دوست دارم شما را از نزدیک ببینم . منتظر روزی هستم که شما را در آغوش بگیرم .. به امید آن روز نزدیک ..
برادرت عزیز ا… رستمی

 

نیمه شب بیدار باش زدند و گفتند برادر پیام داده









یکی از تاکتیکهای رجوی برای اینکه در پادگان اشرف به ما روحیه دهد این بود که وانمود کند که کمبودهای شما را به هر لحاظ تامین می کنموقتی رجوی پیام می داد وقت آن برای سران فرقه مهم نبود. اگر نیمه شب هم بود همه را بیدار می کردند و می گفتند بروید سالن پیام برادر استاستراحت ما برای آنها مهم نبود! مهم چند خط حرفهای مفت در پیام بود که خوانده شود
مواردش زیاد بود من فقط به یک مورد آن اشاره می کنم، یک شب در پادگان اشرف نیمه شب بیدار باش زدند و گفتند برادر پیام داده همه بروید زمین صبحگاه همه ما متناقض از خواب بیدار و به طرف زمین صبحگاه رفتیم یک خودروی هایلوکس دوکابین نو در زمین صبحگاه گذاشته بودند به ما گفتند دور خودرو حلقه بزنید که پیام خوانده شود ما هم دور خودرو حلقه زدیم. در خواب و بیداری نمی دانستیم چه خبر است؟! پیام رجوی ملعون را خواندند. در پیام گفته بود خواهر مریم به هر مقر یک خودرو هدیه داده. با خرید این خودروها خواهر مریم بازار عراق را بهم ریخته است . هزار تبریک به مقر شما واین فقط خودرو نیست تبرک است . از طرف خواهر مریم ما هم برای خودرو کف می زدیم و هورا می کشیدیم .. 
ما در فرقه رجوی چقدر بدبخت بودیم صد رحمت به غار نشینان … رجوی و سرانش ما را در فقر فرهنگ فرو برده بودند. جالب اینجا بود که مدعی بودند فرهنگی که ما داریم در هیچ کجای دنیا یافت نمی شود. در کدام ارتش و یا گروهی مشاهده شده که برای یک خودروی نو دو سه ساعت کف بزنند و رقص و پایکوبی کنند و شیرینی پخش کنند ؟ عقب مانده ترین و کثیف ترین فرقه، فرقه رجویست. فرقه ای که انسانها را در حسرت نگه می دارد و آنها را به تباهی می کشد. یکی از رسم و رسومات فرقه همین بود هر وسیله ای که خریداری می کرد بایستی جشن می گرفتیم و پایکوبی می کردیم . مرگ بر رجوی و سرانش که چه فشارهایی را در زندان اشرف به ما تحمیل می کردند و ما بایستی ناخواسته می پذیرفتیم و سکوت می کردیم .
فواد بصری

 















این آزادی نیست این اسارت است



نامه آقای بهمن هاشمی به برادرش فرزین هاشمی از اعضای کمیسیون خارجه فرقه رجوی
فرزین جان سلام !
مدت زمان زیادی می گذرد که ارتباط خود را با من قطع کردی و من تا به حال چند نامه برای شما ارسال کردم اما تا به حال جوابی به من ندادی و نگران شما هستم. فقط من نگرانت نیستم تمام اهل خانواده نگران شما هستند و دلشان می خواهد صدای شما به گوششان برسد. من کم و بیش خبرها را می خوانم. واقعا شما آزاد زندگی می کنید؟ هضم کردن این موضوع برای من سخت است! کسی که اختیاری از خودش نداشته باشد چگونه می تواند آزاد زندگی کند. شما آزادی را چگونه برای خودت تعریف کردی؟ کسی که نتواند تماسی و یا نامه ای برای خانواده خود ارسال کند این آزادی نیست این اسارت است. یک زندانی با خانواده خود حق ارتباط دارد ولی شما ندارید شما که تحصیل کرده بودید و آگاه! واقعا به خودت فکر کردی که چه بلایی بر سر خودت آوردی هم خودت را نابود کردی و هم خانواده ات را. مشخص نیست چه بلایی بر سر زن و بچه هایت آمده به چه دلیل این کار را کردی یک سری که فقط بدنبال منافع خودشان هستند شما را فریب دادند و بهترین دوران زندگی خودت را به پای آنها ریختی این همه سال به نتیجه ای رسیدی و فکر می کنی به نتیجه ای می رسی؟ بعید می دانم.
فرزین جان من برادرت هستم و دلم به حال شما می سوزد ای کاش می توانستم تو را در آغوش خودم بگیرم شما خیلی راحت می توانی خودت را نجات بدهی. خودت را نجات بده و آزاد زندگی کن در مسیری که قدم گذاشته ای مسیرسرنوشت ساز نیست این مسیر شما را به تباهی می کشاند هنوز هم دیر نشده می توانی خودت را نجات بدهی ما همچنان منتظر شما هستیم و شما را با آغوش باز می پذیریم . به امید آن روز .
برادرت بهمن هاشمی