قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

در کمپ لیبرتی چه می گذرد؟

تا بحال حدود 2000 نفر از اعضائ فرقه رجوی از اردوگاه بد نام اشرف به کمپ ترانزیت لیبرتی منتقل شده اند. اما به دستور مسعود رجوی و مریم قجر کمپ ترانزیت عملا توسط سران فرقه به یک زندان تبدیل شده است.عباس داوری با نام مستعار رحمان شکنجه گر اعضاء ناراضی در زندانهای اردوگاه بد نام اشرف، در زمان صدام مسئول دادن اطلاعات جبهه های ایران به ارتش صدام و همچنین دادن گرای اماکن حساس داخل ایران به صدام برای شلیک موشک اسکاد توسط ارتش بعث صدام و همچنین رابط گرفتن پولهای مزدوری و وطن فروشی از سیستم استخفارات صدام بود که در بین نفرات اشرف به پیرجاسوس الدوله معروف می باشند.رجوی این منگول را همراه با چند شکنجه گر به کمپ لیبرتی فرستاده تا اعضا اسیر در چنگالشان را به هر شکل ممکن نگه دارد.عباس داوری در اولین اقدام کلیسایی که مربوط به نیروهای امریکایی بود را به مسجد تبدبل کرده و همه نشستهای عمومی را این پیر جاسوس الدوله در آن کلیسای سابق و مسجد کنونی برگزار میکند.عباس داوری پیشبرد خط و خطوط سازمانی را مستقیم از مریم قجردر اوور پاریس می گیرد از جمله راه اندازی ستاد اطلاعات! برای جاسوسی از افراد ناراضی و چنانچه فرد ناراضی با تذکر شفاهی رحمان و دیکر شکنجه گران سکوت نکرد تشکیل دادگاه برای فرد ناراضی.  راه انداری ستاد اطلاعات که اعضاء ستاد اطلاعات در کمپ لیبرتی عبارت است عباس داوری، حسن محصل زندانبان سابق، فرهاد مستوفی، رضا مردادی شکنجه گر و زندانبان نیروهای تازه وارد در اردوگاه بد نام اشرف قبل از سقوط صدام ملعون.معصومه ملک محمدی هم که یکی از زنان رجوی می باشد نشستهای ایدئولوژیک برای اسیران از همه جا بی خبر برگزار میکند و به انها گفته که مسعود و مریم قجر با این تاکتیک امدن به کمپ لیبرتی اشرف را گسترش داده اند و در بین خودشان کمپ لیبرتی را اشرف ثانی نام گداشته اند!این زن سابق رجوی همراه با دیگر سران فرقه در کمپ لیبرتی مثل بختک بالای سر اعضاء اسیر هستند برای آن عده که نوبت مصاحبه با کمیساریای عالی پناهندگی شان می رسد نشستهای مختلفی برگزار می کنند که فرد وقتی با مصاحبه کننده روبرو شد بگوید تمایل اش ماندن در عراق است. این حرف را سران فرقه به اعضا یاد می دهند و آنها را میترسانند که اگر به غیر این بگویید از کانالهای خودمان خواهیم فهمید که چی در مصاحبه گفته اید و هر کس به جزء انچه مشخص شده حرفی زده باشد خیانتش معلوم خواهد شد!همچنین سران فرقه هر کسی را که کمیساریا مصاحبه می کند ساعتها مورد بازجویی قرار می دهند و از وی می خواهند که تمامی سوالاتی را که در مصاحبه طرح شده به همراه جوابهایی که داده شده برای سران فرقه بنویسند و تحویل بدهند.عباس داوری پیر جاسوس الدوله رجوی در نشست جمعی در کمپ لیبرتی برای اعضاء اسیر چنگالشان گفته که فکر ترانزیت به یک کشور سوم را از سرتان بیرون کنید هر مجاهد باید به یک ترانزیت فکر کند انهم با تابوت به ان دنیا ترانزیت شود  و اعضائی که در کمپ لیبرتی هستند باید در مورد ترانزیت به کشور سوم فاکت و گزارش بنویسند!  سران فرقه در توجیه اسیران چنگالشان در کمپ لیبرتی به انها گفته اند در کمپ لیبرتی دولت عراق هیچ حقی ندارد بلکه کنترل کننده کمپ سازمان ملل  و قانون سازمان ملل برکمپ حاکم است و عراقیها هیچ قدرتی در کمپ ندارند و نمی توانند کاری بکنند!پیر جاسوس الدوله به همراه یکی از زنان رجوی در همان مسجد کمپ نشست برگزار کرده و گفته اند مریم قجر دستور داده کمپ لیبرتی را تبدیل به اشرف ثانی کنید ! همچنین سران فرقه به اعضاء در کمپ لیبرتی دستور داده اند که وقتی نمایندگان یونامی برای بازدید کمپ  می ایند هیچ کس حق بیرون امدن از بنگال را ندارد و فقط افرای که از قبل مشخص شده اند مثل اقبال ـ عباس داوری ـ رضا مردادی ـ معصومه ملک محمدی ـ فرهاد و... دور بازدیدکنندگان یونامی را می گیرند تا اعضاء نتوانند مستقیم با افراد یونامی ارتباط بر قرار کنند.حال با توجه با اشکار شدن گوشه هایی از زندان سازی فرقه رجوی در کمپ لیبرتی از مقامات محترم عراقی و همچنین از ارگانهای بین المللی درگیر در این پرونده تقاضا می کنم سران فرقه را از اعضای نگون بخت جدا کنند تا انها بتوانند به دور از تهدید و مغزشویی از طرف سران فرقه برای اینده خودشان تصمیم بگیرند .دولتمردان عراقی، اقای مارتین کوبلر، نمایندگان یونامی و...پیشاپیش گفته ام و باز تکرار می کنم وجود سران فرقه در هر مکان و زمان انهم در جمع اعضاء نه تنها به حل موضوع کمک نخواهد کرد بلکه باعث پیچیدگی یک مسئله ساده و یا بوجود امدن یک تراژدی خواهد شد.برای حل یک موضوع ساده رجوی هزار بهانه اورده و باز بهانه گیری خواهد کرد تنها راه رهایی اعضاء اسیر و حل و فصل بدون خونریزی همانا جدا کردن سران فرقه از اعضا می باشد اگر به این موضوع عمل کردید می توان گفت بخش عظیمی از مشکلات خود به خود حل می شود و بقیه مشکلات هم با سرعت به سمت حل شدن میرود و اگر به غیر این عمل کنید رجوی و دیگر سران فرقه برای حفظ ساختار فرقه خود هر روز صدها بهانه پیش خواهند کشید.

پاریس. محمد رزاقی

 

پای صحبت محمد کریم میری .

کسانی که از پادگان فرقه ای اشرف فرار میکنند یک دنیا حرف برای زدن دارند. هر چه بیشتر پای صحبت آنان می نشینی بیشتر به عمق نیرنگ و فریب مسعود رجوی پی میبری. به قول یکی از مادران او براستی شیطان را هم درست میدهد. وجود این میزان از تزویر و ریا و در عین حال شقاوت و سنگدلی در یک انسان واقعا نادر و منحصر به فرد است.آقای میری که حدود شش ماه قبل از اشرف فرار کرده است حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در زیر یک فراز از گفته های ایشان را در خصوص نحوه جذب شدن و وقایع 19 فروردین 90 (8 آوریل 2011) و همچنین فرار وی را به صورت فوق العاده مختصر می آوریمسال 1381 در امارات مشغول به کار بودم که گرفتار تیم های جذب نیروی سازمان شدم. قضیه از این قرار بود که زندگی و کارمان در امارات خیلی سخت بود. آرزوی همه ما این بود که بتوانیم خودمان را به اروپا برسانیم. به من گفته شد که میتوانم چند صباحی در عراق کار کنم و بعد به راحتی درخواست پناهندگی از کشورهای اروپائی بدهم و کارم زود درست میشود. با این ترفند من را به عراق کشاندند و به پادگان اشرف بردند. اصلا صحبتی از مبارزه و سازمان مجاهدین خلق و غیره با من نشده بود. کاملا جا خورده بودم و تازه متوجه شده بودم که موضوع از چه قرار است.به من گفتند که وارد یک ارتش شده ام که در حال جنگ با رژیم ایران است. به من یونیفرم دادند و یکان مرا مشخص کردند. طی این سالیان بارها و بارها نامه نوشتم و گفتم که من برای جنگیدن نیامده بودم و میخواهم برگردم ولی یا اصلا جواب نمیدادند و یا میگفتند فعلا امکانش نیست و بعضا هم تند برخورد میکردند. مدام میگفتند که هر وقت شرایط فراهم شود خودمان تو را به اروپا خواهیم فرستاد. نسبت به اینکه فرار کنم کاملا ترسانده شده بودم.
در جریان 19 فروردین موضوع این بود که سازمان قضیه را از قبل میدانست ولی هیچ اطلاعی به افراد خود نداده بود. نیروهای زیادی را در اضلاع خصوصا در شمال پادگان چیده بودند و شرایط عملا حالت آماده باش داشت. ساعت 12 شب به ما اطلاع دادند که عراقی ها همراه با نیروهای رژیم میخواهند حمله کنند و افرادی را دستگیر کرده و تحویل ایران بدهند. آنشب تا صبح نگذاشتند بخوابیم. مدام تأکید میکردند که باید با تمام قوا جلوی ورود نیروهای عراقی به داخل پادگان را بگیریم که یا کشته شویم یا مانع آنان گردیم. مدام صحبت میکردند و ما را تحریک می نمودند که باید از اشرف که شرف هر مجاهد خلق است تا پای جان دفاع کنیم و نگذاریم پای هیچ غریبه ای به آن برسد.مقادیر زیادی سنگ و فلاخن آماده کرده بودند. هیچکس از اصل ماجرا خبر نداشت. صبح عراقی ها خواستند از ضلع شمال وارد شوند که عده ای با سنگ و چوب و حتی کوکتل مولوتوف به آنان حمله ور شدند و عده ای از نیروهای عراقی را مجروح کردند. وسیله ای به نام خورشیدی که از چند طرف میخ داشت جلوی خودروهای عراقی انداختند که موجب پنچر شدن آنها شد. بعد با کوکتل مولوتوف چند خودروی عراقی را به آتش کشیدند. جالب است که از تمامی صحنه ها عکس برداری و فیلم برداری کردند اما فقط آنهائی که خودشان میخواستند را نشان دادند. عراقی ها البته خود را برای چنین امری یعنی تهیه عکس و فیلم آماده نکرده بودند و گویا چنین واکنشی را هم انتظار نمی کشیدند.عده ای به شدت به تحریک عراقی ها مشغول بودند اما جالب است که هیچ یک از آنان که از مسئولین بالاتر بودند کشته و مجروح نشدند چرا که بعدا عقب رفته و ما را جلو انداختند. مسئولین از پشت ما را تحریک میکردند که به عراقی ها حمله کنیم. عده زیادی حاضر نشدند جلو بروند اما عده ای هم جلو رفته و با عراقی ها درگیر شدند. باران سنگ بر سر عراقی هائی که میخواستند وارد پادگان شوند می ریخت و برخی از آنان با سر و دست شکسته به عقب برده شدند.بالاخره عراقی ها برای درهم شکستن مقاومت داخل پادگان به صورت خودبخودی شروع به شلیک کردند که دقیقا همان چیزی بود که سازمان میخواست و برایش از شب قبل برنامه ریزی کرده و دوربین هم آماده نموده بود. در این جریان یک گلوله به زانو و یک گلوله به شکم من خورد که به بیمارستان داخل پادگان منتقل شدم.بعدا متوجه شدیم که عراقی ها به حکم دادگاه های عراقی برای پس گرفتن زمین های کشاورزی   شمال پادگان که در سالهای اخیر در زمان صدام حسین از کشاورزان به زور غصب شده و ضمیمه پادگان شده بود اقدام کرده بودند و بارها به سازمان دراین رابطه هشدار داده و حتی از قبل زمان ورود خود را تعیین نموده و حکم دادگاه را نشان داده بودند اما سازمان هرگز چنین اطلاعاتی را در اختیار نیروهای خود قرار نداد و برعکس اینطور وانمود کرد که خود اطلاعاتی از داخل ایران کسب کرده که نیروهای عراقی همراه با نیروهای رژیم جهت قتل عام و اسیر گرفتن ساکنان اشرف قرار است حمله کنند. بالاخره عراقی ها وارد شدند و زمین های مربوطه را گرفتند و مقاومت سازمان به غیر از به جا گذاشتن تعدادی کشته و زخمی حاصل دیگری نداشت. در این رابطه یک واقعه تکان دهنده هم اتفاق افتاد. علیرضا طاهرلو که در داخل یک خودرو در کنار فرمانده اش کیانوش صلاح پور نشسته بود به صحنه آمد. خود رو ایستاد و علیرضا که در تمام مسیر به حرفهای فرمانده اش گوش میداد از خودرو پیاده شد و خود را در مقابل نیروهای عراقی به آتش کشید و در گذشت. مشخص شد که او را از قبل به لحاظ ذهنی نسبت به این کار کاملا آماده کرده بودند و فرمانده ای که او را به صحنه می آورد همچنان در طول مسیر به انجام کار روانی بر روی وی مشغول بود.در یک پنجشنبه شب آبان ماه گذشته همراه به دو نفر دیگر طرح فرار ریخته و با تصرف یک آیفا از خاکریز عبور کرده و خود را به نیروهای عراقی رساندیم. از قبل سیم تلفن ها و بلندگو های داخل پادگان را هم قطع کردیم که نتوانند اطلاع داده و جلوی ما را بگیرند. به این ترتیب توانستم بعد از 10 سال اسارت در داخل فرقه رجوی آزادی خودم را بدست آورم.

رجوی و ترفند اخراج بیماران!

به دنبال موج نارضایتی و مخالفت در درون فرقۀ تبهکار رجوی و فرار افراد آگاه و دارای اندیشۀ مستقل از این فرقۀ در حال اضمحلال و فروپاشی بویژه فرار چند نفر از اعضای رده بالا و قدیمی این فرقه و افشاگریهای آنها علیه رجوی و مزدوریها و جنایتها و دخالتهایش در عراق طی 26 سال اخیر، مسعود رجوی با اقدام فرار به جلو و تلاشی مذبوحانه برای دست پیش گرفتن برای پس نیافتادن از این موج خروج و فرار افراد و افشاگریهایشان علیه باند او، طی یک پیام داخلی عمومی از افراد خواسته که هر کس خواهان بیرون رفتن از سازمان می باشد بیاید بگوید تا ما خودمان او را با تأمین هزینه هایش تحویل نیروهای عراقی بدهیم.این در حالیست که رجوی خوب می داند افراد قدیمی و در سطوح بالای سازمانش بویژه صدها!! زن عضو شورای رهبری!! که رجوی برای نگهداشتن آنها در صفوف فرقۀ خود چنین عنوان قلابی و پوشالی را به آنها اعطا می کند! جرأت این را که خودشان بگویند ما می خواهیم برویم ندارند زیرا طبق ضابطۀ اعلام شده به آنها در این صورت محکوم به اعدام با خوردن قرص سیانور هستند و بعد از سربه نیست کردنشان مانند آنچه بر سر مخالفانی مانند مهری موسوی از اعضای شورای رهبری و مهدی افتخاری و احمد رازانی از اعضا و مسئولین قدیمی سازمان آورده شد وانمود خواهند کرد که در نتیجۀ حوادث یا بر اثر بیماری در گذشته اند.رجوی با این ترفند در حقیقت می خواهد با یک تیر دو نشان بزند یعنی از یک سو می خواهد به ارگانهای بین المللی که امروزه بر اثر افشاگریهای جدا شدگان از این فرقه نسبت به ترفندهای رهبری و به اصطلاح نمایندگان ساکنان اشرف و لیبرتی! هشیار شده اند بگوید که هیچگونه زور و اجباری در کار نیست و افراد داوطلبانه در داخل این فرقه مانده اند! و از سوی دیگر افراد رده پایین یا بالنسبه جدیدتر یعنی کسانی را که حد اکثر 10 تا 12 سال است به این فرقه پیوسته اند (غالبا کسانیکه در زمان صدام با این فرقه نبوده اند) و اطلاعات اندکی از مزدوریهای رجوی برای صدام و جنایاتش در عراق دارند و یا اطلاعی ندارند ولی بعد از پی بردن به ماهیت کثیف فرقه ای و ضد انسانی و شکست استراتژی آن بنای مخالفت با تشکیلات رجوی و لگاریتم ضوابط و قوانین سرکوبگرانۀ فکری و روانی آن گذاشته اند قبل از اینکه در نتیجۀ تحولات جدید و نقل و انتقال به محل ترانزیت بتوانند فرار کرده و دست به افشاگری حداقل در رابطه با مناسبات سکتاریستی و فرقه ای دستگاه رجوی بزنند تصفیه کند تا در صورت افشاگری این افراد علیه این فرقه با انواع تهمتهای کثیف نامردمانه از جمله تهمتهای اخلاقی بگوید که آنها را به این علت اخراج کرده ایم! و در عین حال به این وسیله از تأثیر فرار محتمل آنها روی دیگران و راه گشایی برای آنها جلوگیری کند.
این ترفند را رجوی در رابطه با افراد یاد شده با پیاده کردن آن روی افرادی که بیماریهای مختلف مزمنی دارند و دستگاه اطلاعات و امنیت رجوی روی آنها به علت نافرمانی ها و مخالفتهایشان حساس است به اجرا در می آورد، زیرا از یک سو آنها را برای معالجه به بیرون اشرف و لیبرتی نمی فرستد چرا که بیم فرار آنها را دارد و از سوی دیگر می خواهد از به اصطلاح شر آنها به علت تأثیری که نافرمانیها و مخالفتهای آنها روی دیگران دارند و به اصطلاح از تبعات تشکیلاتی وجود آنها در میان دیگر اعضاء خود خلاص شود بویژه که در صورت فرار آنها، دیگر افراد به اصطلاح مسأله دار و اهل محفل نیز به فکر فرار می افتند و فضا به اصطلاح آلوده می شود.به علل یاد شده رهبری فرقۀ رجوی اخیرا از جمله اقدام به اخراج افراد زیر از اشرف و لیبرتی کرده است:توفیق سلیمانی که از بیماری حاد کلیه رنج می برد و نیاز به عمل جراحی کلیه دارد.جلال نیکزاد که هر دو چشمش دچار بیماری است و یک چشمش کاملا نابینا شده و چشم دیگر نیاز به عمل جراحی دارد.محمد حمادی که از ناحیۀ راست بدنش بکلی فلج می باشد.سیروس مرسل پور که از ناحیۀ  شکم در درگیری 19 بهمن در اشرف تیر خورده و مجروح می باشد و نیاز به عمل جراحی دارد.وظیفۀ سازمانهای بین المللی بویژه یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان که پروندۀ کمپهای اشرف و لیبرتی را در دست دارند ایجاب می کند که با توجه به ترفند فرقۀ رجوی که شرح آن گذشت رسیدگی به وضعیت این افراد را در اولویت کارهای خود قرار بدهند و فعالان حقوق بشر ایرانی و خارجی و جدا شدگان و رها شدگان از این فرقه نیز باید در افشای هرچه بیشتر این ترفند رجوی بکوشند.

 

افشاگری تازه مترجم سرکرده منافقین .

وی با اشاره به دیدار مریم رجوی و طاهر حبوش رئیس دستگاه اطلاعاتی رژیم بعثی صدام اظهار داشت: من در آن جلسه به عنوان مترجم حضور داشتم که حبوش طی آن به رجوی گفت ما سه میلیون دلار پول داریم که 2 میلیون آن را به شما و یک میلیون دیگر را به القاعده ارائه می دهیم.مترجم سرکرده گروهک منافقین در اظهاراتی از همکاری سطح بالای امنیتی میان منافقین و القاعده در راستای سرنگونی دولت مالکی پرده برداشت.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه نهرین عراق، "علی حسین نژاد" که به عنوان مترجم "مریم رجوی" سرکرده گروهک منافقین معرفی شده است در اظهاراتی افشاگرانه اعلام کرد: گروهک منافقین برای سرنگونی دولت مالکی با برخی از جریانهای سیاسی همدستی کرده است.
وی که چند روز پیش از اردوگاه لیبرتی فرار کرده و خود را تحویل نیروهای عراقی داده است، افزود: منافقین در تلاش بودند به هر شکل ممکن برگزاری نشست اتحادیه عرب در بغداد را به تعویق بیاندازند و در این راستا با بسیاری از جریانهای داخلی سیاسی در عراق هماهنگی داشتند.
مترجم سرکرده منافقین در ادامه افزود: گروهک منافقین و سرکردگان آن امید فراوانی به سقوط دولت مالکی داشتند و از همه راهها برای تحقق این مسئله تلاش کردند. منافقین با برخی شخصیتهای سیاسی در یک فهرست خاص در داخل دولت، برای سقوط مالکی تلاش کردند. شخص مریم رجوی تاکید داشت که دولت مالکی تا چهل روز دیگر سقوط خواهد کرد.
وی با اشاره به دیدار مریم رجوی و طاهر حبوش رئیس دستگاه اطلاعاتی رژیم بعثی صدام اظهار داشت: من در آن جلسه به عنوان مترجم حضور داشتم که حبوش طی آن به رجوی گفت ما سه میلیون دلار پول داریم که 2 میلیون آن را به شما و یک میلیون دیگر را به القاعده ارائه می دهیم.
مترجم رجوی افزود: گروهک منافقین با بقایای رژیم بعث، القاعده و برخی دیگر از گروهکهای تروریستی که در عراق فعالیت می کرده اند، همکاری دارد.
خاطر نشان می شود انتقال اعضای گروهک تروریستی منافقین از اردوگاه اشرف در پی افزایش خشم وانزجار مردم دیاله ودرخواست آنان برای اخراج این تروریستها ،صورت گرفته است، دولت عراق انتقال این افراد به لیبرتی را اولین گام برای اخراج نهایی آنان از کشور قلمداد و بر عزم خود برای انجام این کار تاکید کرده است.
 
گروهک تروریستی منافقین علاوه بر اقدامات تروریستی علیه ملت ایران در همکاری با رژیم دیکتاتوری بعث سابق عراق و القاعده جنایتهای فراوانی نیز علیه ملت عراق مرتکب شد.
 
شخصیتهای سیاسی و تحلیلگران عراقی ضمن تاکید مجدد بر غیر قانونی بودن حضور گروهک منافقین در خاک عراق، خروج آنها از اردوگاه اشرف را آغاز فروپاشی این گروهک دانسته اند.