قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

آیا رجوی،نفر شماره ۳ خود محمد سید المحدثین را از کار برکنار کرده است؟

گزارشات رسیده حاکی است،محمد سید المحدثین رئیس کمیسیون خارجه رجوی و نفر شماره ۳ سازمان، از چند ماه پیش تحت برخورد شدید تشکیلاتی قرار گرفته است.پس از استعفا و اعلام جدایی آقایان کریم قصیم و محمد رضا روحانی از شورا در پانزده خرداد ۱۳۹۲، تنش شدیدی در تشکیلات سازمان و شورا ایجاد می گردد.مریم رجوی بلافاصله جلسه اضطراری برگزار می کند و همراه با مهدی ابریشمچی بقیه افراد را زیر تیغ می برند که ندانم کاری های شما باعث شد آن دو از ما کنده شده و به سمت “رژیم” بروند.در این نشست که برگزار کننده آن مریم رجوی بوده، از همه افراد خواسته می شود تا از خود انتقاد نموده و از کم کاری هایشان بگویند.مهدی ابریشمچی ضمن چند انتقاد پوچ از خود، تقصیر را به گردن مسئول سیاست خارجی شورا یعنی محمد سید المحدثین و افراد همکار و تحت مسئولیتش مانند ابوالقاسم رضایی(محسن رضایی) و محمود ائمی (با نام مستعار محسن عباسی) می اندازد.مریم رجوی از آن سه تن می خواهد تا ضمن انتقاد از خود ماجرا و دلایل جدایی اعضای شورا را بازگو نمایند.رضایی و ائمی ضمن انتقادهای شدید از خود می خواهند که به دلیل بی لیاقتی تشکیلاتی مجازات شوند.نوبت به محمد سید المحدثین می رسد.او نه تنها از خود انتقاد نمی نماید بلکه از به هم ریختگی تشکیلاتی و عدم کنترل افراد حرف می زند.طوریکه مریم رجوی احساس می کند او می خواهد تقصیر ها را به گردنش بیاندازد.مهدی ابریشمچی با زیر انتقاد گرفتن محمد سید المحدثین او را فرد بی لیاقتی می خواند که می خواهد رهبری را مقصر جلوه دهد.جلسه به آشوب و کتک کاری کشیده می شود.مریم رجوی جلسه را ترک کرده و محدثین را بنگالی میکنند تا برود و در این باره به گزارشات ایدئولوژیک بپردازد.مدتی بعد از درگیری های پادگان اشرف جلسه دوم برگزار می شود.محدثین نه تنها تغییر نکرده بلکه می گوید؛ “من نمی دانم چرا می خواهید تقصیر ها را به گردن من بیاندازید.مگر این اولین بار است که تعدادی مفت خور از شورا جدا می شوند؟آنها که خودی نبودند.معلوم بود که روزی خواهند رفت!”در اینجا تعدادی بلند می شوند و به سمت محدثین حمله می کنند.محدثین در دفاع از خود می گوید؛ “من کاره ای نیستم.من تا بحال کاری را انجام داده ام که به من گفته شده.جدایی آنها به من ربطی ندارد.مشکل جای دیگری است.چرا نمی خواهید توجه کنید؟ مشکل من نیستم.مشکل ندانم کاری های سازمان است.یک روز می گویید از عراق می رویم.روز دیگر حرف تان را پس گرفته و می گویید یا اشرف یا آمریکا. نتیجه باز گشت به اشرف را هم که دیدیم.۵۲ کشته و ۷ مفقود.نکند باعث و بانی آنها هم من هستم؟اینطوری که نمی شود بی لیاقتی درونی را توجیه نموده و در بیرون اعضای شورا را قانع کرد!”

از اینجا به بعد جلسه مریم رجوی به شدت متشنج می گردد.ابریشمچی ،توحیدی و تعدادی دیگر، محمد سید المحدثین را با فحش و لگد از سالن بیرون کرده و به بنگال اش می برند.او را بلافاصله از کلیه کارها و مسئولیت اش برکنار می کنند تا برود و کمبود های ایدئولوژیک خود را بیابد.این واقعه از آن روز ادامه داشته و از سرنوشت محمد سید المحدثین اطلاع دقیقی در دست نیست.

 

آقای رجوی مرگ مجاهدین در لیبرتی فقط بار مسئولیت خونهای به هدر داه تان را میافزاید . منیژه حبشی .

هر آنکس که توان و امکانی داشت که مظلومیت این درماندگان را انعکاسی دهد فریاد کرد. اما گوئی واقعا نرود میخ آهنین در سنگ!من بی اثر بودن فریادها را هم میبینم  اما بغض در گلو مانده نمیگذارد که به سهم ناچیز خود معترض اینهمه بی تفاوتی رهبری مجاهدین نسبت به شرایط دردناک و وخیم مجاهدین لیبرتی  نشوم .بواقع قادر نیستم ذهن بیمار شما آقای مسعود رجوی را سر سوزنی درک کنم که چه ثمره ای را در این کشتار سفید در انتظارید. آیا نمیبینید که تمامی کشورها  و حتی سازمان ملل چشم و گوش خود را گرفته اند و گوئی نه میبینند و نه صدای اعتراضی را میشنوند؟خود بخوبی میدانید که مانند جریان به آتش کشیدن به ظاهر انتخابی چند تن در اعتراض به بازداشت مریم رجوی، اینها هم با خط داده شده از سوی شما به سمت مرگ میروند. پس به این کشتار با یک پیام پایان دهید.لااقل برای یکبار هم که شده در مقابل نگاه خیره همه شاهدان با یک حرکت ، نمایشی از اعتقاد به ارزش جان انسانها بدهید.اما آقایان و خانمهای عضو شورای ملی مقاومت، تا کی به خاطر منافع حقیر زندگی روزانه خویش چشمتان را به اعمال غیر انسانی رجوی ها میبندید؟ اینکه دیگر شکنجه مخالفین نیست که چون در مقابل چشمتان صورت نگرفته بالکل منکر شوید. این کشتار در برابر چشم همگان است حتی شما!آیا نیمی از قلمفرسائی هائی که بر علیه مخالفان روشهای مستبدانه سازمان کرده اید ، در راه نجات جان این همه انسان درمانده و اسیر کرده اید؟تا کی فرافکنانه مسئولیت تمامی مصائب وارده بر مجاهدین و اعضاء و هواداران سابق و لاحق آنها را بگردن دیگران باید افکند؟ پس نقش رهبران سازمان از نظر شما چیست؟ همیشه دیگران مقصرند؟بدانید که شمانیز در این جنایات شریکید و روزی باید به ملت ایران پاسخگو شوید. حرکت کنید و حداقل یک برگه سفید نیز به کارنامه سیاه سکوت و بی خیالی چند دهه تان بیفزایید.متاسفم که آقای هزارخانی را در این سقوط میبینم. کجا رفته است آن قلم گویای شما؟ من خوب میدانم که شما اگر اعتراض کنید چه چیزها از دست خواهید داد ولی باور کنید جان اینهمه انسان درمانده ارزشش را دارد. قبل ار اینکه دیر شود حرکتی کنید.

جان انسانهای بسیاری در خطر است. اینکه آنها همه چیز خود را در طبق اخلاص به امید رهائی ملت ایران از استبداد قرون وسطائی و حکومت جهل و جنایت به سازمان تقدیم کرده اند به رهبری سازمان جواز کشتار آنها را نمیدهد.

آقای رجوی،

آنقدر برای آنها نطق کرده و خود را صاحب جسم و جان اعضاء خوانده اید که خود نیز بر آن باور کرده اید! پس قدم پیش گذارید و برای یکبار هم که شده به مسئولیتتان در قبال حفظ جان اعضاء سازمان عمل کنید.خطاب من در این فریاد به آقای مسعود رجوی و اعضاء شوراست چون کسانی که سازمان را میشناسند میدانند که مریم همانا منشی مسعود و پیش برنده خط و خطوط اوست و نه بیش. او هم تحت تعالیم رهبر عقیدتیش، از ریخته شدن خون مجاهدین پروائی ندارد. تا فرمان از مسعود نرسد او ندائی سر نخواهد داد. دریغ!