قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

واکنش افسار گسیخته !!

واکنش مجاهدین خلق به مقالات روشنگرانه آقای سعید جمالی (هادی افشار) روز گذشته در سایتهای تابعه این سازمان منتشر شد. این واکنش که با بیش از دو ماه تأخیر منتشر می شود، حکایت از یک افسارگسیختگی شدید دارد. از تیتر مقاله می توان فهمید که چه کینه ای از سعید در سطح رهبری سازمان وجود دارد.سعید جمالی یکی از مسئولین عالیرتبه سازمان بوده و سالهای سال در مرکزیت  و همینطور نقاط کلیدی تشکیلات قرار داشته است. آخرین مسئولیت او فرمانده قرارگاه پانزده بود و مسئول بالاتر سعید، خانم محبوبه لشکری (سادات) که اکنون جزو افراد ربوده شده می باشد. نقش سعید در تشکبلات بر هیچ کس پوشیده نیست.اکنون پس از ده سال که از جدایی سعید از تشکیلات می گذرد، او به سخن آمده است. در حالی که تشکیلات در آستانه فروپاشی و خروج از عراق است، و در خارجه نیز عناصر کلیدی شورای ملی مقاومت آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی و همینطور نفرات برجسته تشکیلات مثل ایرج مصداقی و اسماعیل وفایغمایی از تشکیلات جدا شده و به منتقدین درجه اول تبدیل شده اند، سعید جمالی نیز بعنوان مرکزیت سازمان، وارد جرگه منتقدین شده است.مقاله ای که علیه سعید جمالی تحت عنوان «سعید جمالی ساوجبلاغی، مامور لباس شخصی رژیم در خارجه را بشناسید» منتشر شده، قطعا و بدون هیچ تردیدی تحریر شخص مسعود رجوی می باشد. با توجه به آشنایی ما از تشکیلات بخوبی می دانیم که واکنش به عناصر جدا شده یا بقول تشکیلات «بریده» بخصوص کسانی که سطح تشکیلاتی برجسته ای دارند برعهده شخص رهبری می باشد.در این مقاله سراپا تهمت و افترا سعی شده است که تعهدنامه ها و گزارشاتی که از سعید مثل همه اعضای تشکیلات گرفته شده است را بعنوان سند «مامور رژیم»  معرفی کند. تمامی کسانی که در تشکیلات بوده و یا هنوز در تشکیلات هستند بخوبی می دانند که تمامی این تعهدنامه ها بصورت جمعی توسط خود رجوی خوانده میشد و بقیه می نوشتند و زیر آن امضا می کردند و برخی از آنها نیز چنانچه خوانندگان محترم می بینند بصورت تایپ شده می باشد که جای اسم و رده و امضاء خالی است و فرد هیچ نقشی در نوشتن آنها ندارد.تمامی اعضای تشکیلات که  اکنون در لیبرتی می باشند بخوبی دریافته اند که تمامی تعهدنامه ها و نوشته های آنها برای چنین روزهایی گرفته شده و در آرشیو پرسنلی سازمان نگهداری می شود. قطعا این خود نوعی زهر چشم گرفتن از بدنه تشکیلات نیز می باشد.نتیجه ای که می توان از این واکنش مجاهدین گرفت این است که وزارت اطلاعات رژیم، مرکزیت مجاهدین را نیز تسخیر کرده است، همانطور که اعضای کمیسیونهای شورای ملی مقاومت، اعضای  وزارت اطلاعات بودند، همانطور که شاعر بلندپایه سازمان که تمامی سرودها و ترانه های رسمی سازمان را سروده است، اطلاعاتی بوده است. همانطور که محافظ شخصی رهبری، اطلاعاتی است. راستی این چه سازمان بی در و پیکری است که این چنین رژیم در آن رسوخ کرده  و تمامی تاروپود آنرا در نوردیده است. اکنون وزارت اطلاعات برای شخص رهبری سازمان مثل یک لولو خورخوره تبدیل شده است، در خواب و خیال خود نیز همه را اطلاعاتی می داند. از نظر رهبری سازمان تمامی بدنه سازمان بغیر از خودش اطلاعاتی هستند مگر اینکه عکس آن ثابت شود.این سرنوشت سازمانی است که ادعا می کرد همه اعضا با میل باطنی  خود به آن پیوسته اند و با میل خود نیز از آن جدا می شوند!!!!