قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

طنز !!!!

حاج مسعود تازه از خواب بیدار شده بود ولی خوابی را که دیده بود نمیتوانست از یاد ببرد. مثل آن بود که در یک دنیای دیگری بسر میبرد که با دنیای واقعیت بسیار متفاوت بود. حاج مسعود در عین حال بسیار ناراحت بود که حاج خانم از پاریس زنگ زده بود وباعث شده بود که نگهبان اردنی او حاج آقا مسعود را از خواب بیدار کند. این هم خوابی به این زیبائی که دوباره خود را به سبک شاه شاهان در مکه میدید چون حاج مسعود یک بار به مکه رفته بود آنهم زمانی بود که برادر خونی اش یعنی شهید صدام الرئیس زنده بود وبر سرقدرت وداشت به نام اعراب علیه فارسها میجنگید ومیخواست در مقابل نفوذ رژیم ایران در منطقه وصدور انقلاب آخوندها سد ایجاد کند وپولهای عربستان سعودی ودیگر کشورها به عراق سرازیر بود ومیراژهای فرانسوی وطرحهای سیا وعکس های هوائی به شهید صدام میرسید. در آنزمان بود که نان در روغن بود وشعار امروز مهران فردا تهران از هرگوشه ای به گوش میرسید و شیخ خان طبسی مانند شه شاهان به مکه رفت . چه حالی داشت زمانی که شهید صدام بر سر کار بود.ولی این روزها مثل خوابش کوتاه شده بود. در این خوابهای کوتاه وبریده بریده خود یکبار خود را در میدان شهیاد میدید که دیگر نه میدان آزادی بلکه میدان مهرتابان نام داشت واو در جایگاه همراه با حاج خانم نشسته بود وارتش او داشت رژه میرفت مثل زمانهایی در عراق تحت سیطره برادر خونی اش صدام . عجب حالی داشت . حالا دیگه این رزمندگان نبودند که تنها قسم نامه مینوشتند که به مریم وفادار خواهند ماند وتا آخرین نفس میمانند را امضا میکردند بلکه این مردم بودند که در میدان مهرتابان صف کشیده بودند وداشتند قسم نامه را امضا میکردند که به رهبر نوین انقلاب ومهرتابان تا بعداز مرگشان هم حتی در قبر هم وفادارند وداشتند یکی یکی هم انقلاب ایدئولزیک میکردند ودر صف طلاق هم ایستاده بودند  آخه میخواستند که با مریم مهرتابان در دنیای پس از مرگ محشور شوند که حتما به بهشت بروند.چه صحنه کوتاه ولی با حالی  بود ولی تمامی آرزوهای سرکوب شده حاجی توسط امپریالیسم نامرد آمریکا که با ملاها مماشات میکنند را نشان میداد ولی حالا باید فعلا کاسه گدائی را رهبر انقلاب وحاج آقا مسعود دست بگیرد بدنبال این آمریکائیهای نامرد مماشات چی با خاتمی چی ها برود .چه روزهای خوبی بود زمانی که برادر صدام شهیدبزرگ خلق که روزی تاریخ در باره اوقضاوت میکند زنده بود وسرقدرت . حد اقل من هم یک بارگاه وتختی ووزرا ورئیس جمهوری  داشتم که بتوانم تنها خوابش را نبینم ومیتونستم مقداری تمرین کنم.در همین فکر ها بود که نگهبان اردنی تلفن راآورد .الو : با بی حوصلگی حاج شیخ مسعود طبسی گفت صدای حاج خانم را شنید وباز بی حوصله تر شد وگفت :چی شده بگو !
حاج خانم مریم گفت :من بناست که آرزو برای سال جدید کنم . چی آرزو کنم
حاجی گفت :تو هنوز نمیدونی که چی باید آرزو کنی
جاج خانم :با بامزگی گفت :مهرتابان در تهران !
حاج مسعود :فعلا کلاهمان را بگیریم باد نبرد بگو که آرزو داریم که اسممان از لیست دربیاد وگفت مواظب باش دوباره از آن گافهائی که در نروژ دادی ندی که گفتی به عراق رفتن اشتباه بوده است وکلی باعث بی آبرویی شدی که برادران مجبور شدند یک نشریه را از آرشیو حذف کنند.
حاج خانم :توهم دیگر از آن سوراخت نمیخواد زیاد قیافه رهبری بگیری . میدانی که فعلا منم که دارم دستگاه را میچرخونم .
حاج مسعود که این ضربه را صبح اول صبح از حاج خانم دریافت کرده بود سخت پکر شد وقهرکرد وگوشی را گذاشت وصحبت تلفنی را قطع کرد وگفت تا پیام سومم دیگر قهرم باهاتون !ومیرم دوباره درغیبت !
ولی بعد پیش خود فکر کرد عجب خواب باحالی داشته است وچون این خواب را روز عید قربان دیده بود علیرغم اعدام برادر خونی اش صدام آنرا به فال نیک گرفت وگفت خوب :حالادیگه اوضا ع عوض شده وخوب که این مرتیکه را هم کشتند وگرنه معلوم نبود که ما را هم لو نده . این آمریکائیها که اورا توسط دولت رقاص خود کشتند باعث شدند که هم خودشون وهم پالکی اشون لو نروند وهم باعث شدند که بالاخره یک شاهد زنده دیگر که بتونه مرا لو بده سقط کند. ولی میخواست پیامی برای مرگ برادر صدام بدهد دید که اولا که فعلا قهر کرده است وبعلاوه الان پیام دادن برای مرگ صدام عزیز عواقبش بسیار سنگین خواهد بود . این است که باید یک شکلهائی ولی خط داد که این مفت خوران خارج کشوری در سایتهای خود شلوغ کنند که البته باعث نشود که دولت دست نشانده فعلی عراق به فکر قاطعیت بیافتد ودستگاه اورا جمع کند ودیگه این خواب هائی که درمورد رژه ارتش در میدان مهرتابان جدید و شهیاد قدیم دیده است حباب توی هوا میشه ! در همین فکرها بود که نگهبان آمد وگفت باید بریم چرا که رژیم جاتون پیدا کرده است حاج مسعود مثل اینکه پیام خواهر در مورد سوال نکردن محل ومکان شما جواب نداشته است باید شما را به سوراخ دیگری ببریم !

من هم در فرقه رجوی گوهر بی بدیل بودم

 

در فرقه رجوی برای اینکه بر سر ما کلاه بگذارند به ما می گفتند که شما گوهرهای بی بدیل آنقدر برای رهبری بخصوص برای خواهر مریم ارزش دارید که پدر و مادرهایتان برای شما اینقدر ارزش قائل نیستند، قدر خودتان را بدانید. با این شعار می خواستند بیشترین سوء استفاده را از ما بکنند. از طرفی این شعار به مثابه یک چماق بالای سر ما بود و دست ما را کاملا بسته بودند که هیچ حرفی نزنیم مثل تراکتور در طی روز از ما کار می کشیدند و منت بر سر ما می گذاشتند و می گفتند ببینید خواهر مریم چه لقبی را به شما داده چه کسی این کار را می کند تا زمانی که کار می کردیم بی بدیل بودیم همین که فیتیله کار پایین کشیده می شد به ما برچسب می زدند دنبال زندگی طلبی هستید در نشست عملیات جاری من سوژه بودم مسئول نشست یکی از زنهای شورای رهبری بود موردی برایم پیش آمده بود. مسئول نشست تمام حاضرین در نشست را بر علیه من شوراند در نشست می خواست کاری کند که دیگر هیچ موردی به ذهنم نزد من هم مقاومت می کردم در نهایت مرا به فحش کشید من هم از شدت ناراحتی گفتم بی بدیل شعار پوشالی است که به ما قالب کردید خودتان هم خوب می دانید ما گوهرهای بی بدیل هستیم این بلاها را بر سر ما می آورید اگر گوهر های بی بدیل نبودیم با ما چکار می کردید . همان لحظه فضای نشست به هم خورد و شورای سرکوب رهبری نشست را به زمان دیگری موکول کرد .

ایران . اشرف . آزادی

شعار فرقه رجوی و سرانش . فرقه مجاهدین آنقدر فریب کار و کلاه بردار تشریف دارد فکر می کند می توانند مردم را با شعارهای پوشالی فریب دهند مردم در عصر آگاهی بسر می برند هویت و ماهیت چنین فرقه هایی برای همه روشن است کدام ایران و کدام آزادی مردم ایران برای شما تره هم خورد نمی کنند چه رسد به هواداری از شما . وانگهی این همه به آن قلعه الموت خودتان اشرف به به و چه چه می گفتید این هم بزودی درب آن را گل می گیرند فرقه رجوی آنقدر پُرو و قیح هست واقعیت ها را زیر خاک می کند واقعیت هیچ وقت پنهان نمی ماند نزدیک به سی سال است شعار آب دوغ خیاری سر می دهند به هیچ کجا نرسیده اند اصل و اصول فرقه بر تبلیغات دروغ سوار است دروغ گویی و فریبکاری فرقه باعث شده در حال حاضر در بحرانی قرار بگیرند که از آن خلاصی ندارند منجر به فرار اعضاء از فرقه شده عاقبت دروغ گویی و تباه کردن عمر انسانها در جهت منافع خود همین است . اشرفی که در آستانه تعطیلی ست آزادی آن کجا بود مگر آزادی در پادگان اشرف معنی و مفهوم دارد با هم در تضاد هستند . فرقه ای که در ایران جایگاه و پایگاهی ندارد ایران . ایران گفتن آن برای چیست . می گویند طرف را به ده راه نمی دادند سراغ کد خدا را می گرفت .