قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

رجوی، مهره و بازیچه دست آمریکاست .

آمریکا بعنوان دشمن شماره یک ملت ایران، بعد از سقوط رژیم منفور پهلوی به هر گزینه ای علیه ایران دست زد و با هر ساز و کار ممکن که در اختیار داشت برای به زانو در آوردن ایران چه به لحاظ نظامی و با حربه و تبلیغات حقوق بشری و همچنین بکار گرفتن بقایا فراریان از رده خارج شده، استخدام کردن عده ای برای مزدوری، اعزام آنها به ایران، به راه انداختن کانالهای مختلف تلویزیونی،تصویب کمک های مالی به گروههای وابسته اش، فشار بر سازمان ملل، محکوم نمودن ایران و تصویب قطعنامه ها برای تحریم ملت ایران، همچنین مانع شدن از فعالیت های بشر دوستانه هسته ای ایران، فرستادن جاسوس های سازمان سیا، هواپیماهای جاسوسی و یا فعالیت در رابطه با جنگ الکترونیک و غیره، همچنین کشورهای غربی و حاکمان خود فروخته عرب ها که بتواند ضربه ای وارد نماید.

آمریکا فرقه مجاهدین را در لیست تروریستی قرار داده است، اما واقعیت و رویکردش با این گروه تروریستی متفاوت و متناقض است. در حالیکه این سازمان به دلیل ترورهایش در رابطه با شهروندان آمریکایی در زمان شاه،ناقض حقوق بشر است. درعملیات ها و ترورها و انفجارات علیه انسان های بی گناه شرکت داشته و ماهیت واقعی اش بر جنگ طلبی و خشونت و خونریزی پایه ریزی شده است. با تاریخچه تاریک و سیاه مجاهدین در رابطه با خشونت و ترور می توان آنرا پدرخوانده تروریست جهان خواند. متاسفانه با توجه به همه ترورها و بمب گذاری ها و کشتارها و غیره، فرقه رجوی در آمریکا مشغول فعالیت است و آزادانه در راهپیمایی ها، تجمع در برابر کاخ سفید حضور دارد و سخنرانی راه می اندازند. نفر بالای سازمان بنام علیرضا در استخدام پنتاگون و بعنوان مشاور وجاسوسی انجام وظیفه می نماید.

زمانی بود همین منافقین با بکارگیری از سلاح و جنگ مسلحانه و ترور و کشتار و بمب گذاری و خشونت که تعدادی از ملت ایران را به شهادت رسانند و در آن زمان هیچگاه آمریکا و همدست های غربی این فرقه را محکوم نکردند، زیرا خط و کار آمریکا بود و رجوی مجری آن بود. در سال 64 به دستور آمریکا با کمک فرانسه و صدام منافقین بایستی به کشورعراق فرستاده می شدند تا ستون پنجم و جاسوس صدام شوند. رجوی مأموریتش را به نحو احسن انجام داد و از هیچ خیانت و جنایتی علیه ملت خودش فروگذار نکرد، این پروسه جنگ طلبی و خشونت و ترور و بمب گذاریها و خمپاره زدن به خانه ها تا سقوط صدام صورت گرفت و تا آن زمان سازمان نعره ضد امپریالیست و شعارهای ضد آمریکایی را سر می داد، اما با ورود آمریکا به عراق همه چیز کاملاً تغییر کرد و شعارها ممنوع شدند!
رجوی در آخرین نشست ،ماهیت واقعی و سرسپردگی خودش را برملا نمود و به همه افرادی که در آخرین نشست رجوی در قرارگاه اشرف بودند،گفت ما با وزارت امور خارجه گفتگوهایمان را کرده ایم و حتی مختصات خودمان را به آنها داده ایم و به توافق هایی هم رسیده ایم و حتی وقتی چند یگان مورد اصابت هواپیما قرار گرفتند، رجوی در پیامش گفت هواپیما که ما را مورد اصابت قرار داده، هواپیمای انگلیس بوده و آنها را در این رابطه توجیح نکرده بودند و راست می گفت در همان موقع هواپیماها بالای سر ما گشت می زدند و تعدادی از افسران نیروی هوایی که کارشان گرا دادن بود با نفرات سازمان کوپل شدند و همه جا آنها را می زدند و مسیرها و نوار مرزی و تردد نیروهای ایرانی را به آنها می دادند. با خلع سلاح سازمان که یکی از برنامه های آمریکا و سازمان بود که بتواند آنها را برای عملیات های بعدی آماده نماید و زمان جنگ و خشونت در این زمان به پایانش رسیده بود و باید به سازمان یک چهره استحاله به نمایش می گذاشت و آنها را با چهره جدید استحاله شده بزک وارد میدان جدید علیه ملت ایران بکار بگیرد.

در شرایطی که رجوی غرق در بحران و بن بست، عاجز از هر گونه تصمیم گیری است، دنباله روی و اطاعت اعضای فرقه، جز ادامه انحراف و گمراهی، رسوایی و ذلت نتیجه ای نخواهد داشت.

دنیای مردگان .

انسان خلق شده است با همه نیازها، غرایض، وابستگی ها،عواطف و احساساتش و آدمی بدون این لیست بلند و طولانی از نیازهای عاطفی و روحی روانی در واقع نمی تواند آدمی باشد و انسان خطاب شود. حتی حیوانات هم در قلمرو خود دارای احساس و روابط خاص خود هستند، که ویژگی های گروهی آنان را مشخص می کند. حال اگر سازمانی، فرقه ای یا گروهی، عده ای از انسان ها را با اهرم های خاص خود از این وابستگی ها وعواطف و مشخصات و شاخصه های انسان و جوامع انسانی جدا کند و انسانی را بسازد که می گوید من احتیاجی به خانواده ندارم، عواطف نمی خواهم، پدر و مادر و فرزند نمی خواهم، شهوت وغرایض ندارم و... این سازمان و گروه سیاسی یا اجتماعی و اقتصادی یا فرقه نمی تواند همزمان ادعا کند که دمکراتیک است و برای حقوق بشر و انسان ارزش قائل است، هدفش هرچه باشد باز هم قابل قبول نیست. نمی توان با این ادعا که می خواهیم خلقی را آزاد کنیم و به مسیر تعالی و پیشرفت برسانیم، گروهی از این خلق عظیم را در قل و زنجیر و اسارت قرار دهیم، به این بهانه که این گروه پتانسیل و انرژی آزادی آن خلق عظیم خواهند بود و برای نیل به این منظور باید این گروه را تحت فشارهای طاقت فرسای روحی و روانی و کیش شخصیت گذاشت. چیزی که الان در سازمان مجاهدین یا فرقه رجوی یا هر اسم دیگری که بر آن اطلاق می شود در حال جریان است، در واقع یک فاجعه انسانی است. شما کافی است به پیرامون اشرف در خاک عراق استان دیالی بروید، در کمال تعجب مشاهده خواهید کرد، انسان هایی داخل این محوطه و پشت سیم خاردار هستند که خصلت های حیوانی به خود گرفته اند، یعنی مانند حیوانات باغ وحش که تازه از حیات وحش شکار شده اند، نمی توان به آنها نزدیک شد، به شما حمله می کنند، بطرف شما سنگ پرتاب می کنند، اصلاً کاری ندارند که شما کی هستید، برایشان فرقی نمی کند، هر کس بعد از سیم خاردار محوطه آنها باشد، از نظر آنها متجاوز و گناهکار است؟! در کمال تعجب باید گفت: عده زیادی از این مسخ شدگان از تحصیل کردگان دنیای غرب و دموکراسی هستند، ولی سازمان مجاهدین با ابزار خاص و ظرف خاصی آنها را به این موجودات غیر قابل کنترل و وحشی و بیگانه از دنیای انسانی تبدیل کرده است و خلقی را که آنها می خواستند آزادش کنند، وقتیکه آنها را می بیند یا احساس انزجار به آنها دست می دهد و یا به دیده ترحم به آنها نگاه می کنند، ترحم به موجوداتی که باید به آنها کمک کرد تا اندک اندک به جامعه انسانی باز گردند و خصلت های حیوانی را از آنها زدود، زیرا مرز میان انسان و حیوان بسیار ظریف و حساس است و انسانی که به خصلت های حیوانی باز گردد، بسا خطرناکتر از افعی شرزه و شیر درنده و پلنگ تیز دندان است.

تکثیر اشرف یا بر چیدن اشرف .

بعد از انتقال سوم اسیران اشرفی به کمپ موقت رجوی مجبور شد برای روحیه دادن به مابقی اسیران در اشرف که در انتظار جابجایی هستند پیام ویدئوئی بدهد . در پیام گفته بود که اشرف تکثیر شد بر شما مبارک طبق معمول قُمپُز در کردن و وعده های سر خرمن . یک سری که از قبل توجیح شده اند و آتش بیار معرکه هستند با کف زدن ما بقی را به هیجان می آورند . به احتمال زیاد باز هم رجوی خواب های پنبه دانه دیده که اشرف دومی در خواب بنا کند آنهم در بغداد . رجوی برای تخلیه اشرف دویست میلیون دلار از دولت عراق در خواست کرده بود که اشرف را تخلیه کند حرفهای مُفت و بی اساس او که سالهاست به زبان می آورد . وقتی سمبه پُر زور شد نوبه ای به ترک اشرف و انتقال اسیران به کمپ موقت شد . در مقابل سران پادگان اشرف مدام در حال سنگ اندازی هستند خاک اشرف را متعلق به خود می دانند به گفته خودشان اشرف را برای سرنگونی نیاز داریم 30 سال است که سنگ سرنگونی را بر سینه می زنند و برای دار و دسته رجوی تبدیل شده است به رویا . در نهایت این رویا را بایستی به گور ببرند .

یاد گذشته تلخ و نچندان دور در پادگان اشرف !

چندین سال است زندگی در پادگان اشرف و آن مناسبات خشک و بی روح و تلخ را پشت سر گذاشتم . پادگان باصطلاح آزادی و با ضوابط خاص خودش توسط سران آن کنترل می شد در پادگان اشرف هیچ گونه آزادی وجود ندارد فقط کار است و بیگاری و تمام ذهن ها بایستی به سمت رهبری فرقه باشد غیر از این باشد جهنم در انتظار است . در پادگان اشرف صبح تا غروب کار می کردیم و بعد از اتمام کار بایستی در نشست های شستشوی مغزی شرکت می کردیم . رهبری فرقه بارها گفته بود این نشست ها جهاد اکبر است هر فردی در نشست ها شرکت نکند با آن فرد برخورد فیزیکی صورت می گیرد . داستان عجیبی در پادگان اشرف داشتیم تبدیل شده بودیم به یک سری آدمهای کوکی، رهبران فرقه و سرانشان هیچ ارزشی برای ما قائل نبودند فقط از طریق ما می خواستند خط و خطوط خودشان را پیش ببرند . رهبران فرقه ای که ادعای آزادی می کنند این ظاهر قضیه است در باطن دارای یک ایدئولوژی عقب مانده و قرون وسطایی هستند چه کسی باور می کند که در پادگان اشرف رادیو فردی داشتن جرم محسوب می شود چه کسی باور می کند در پادگان اشرف از کمترین آزادی بهره مند نبودیم و .... باور کردن این موارد سخت است ولی واقعیتی است که وجود دارد . اُردوگاه اشرف در بیگاری کشیدن بی نظیر است روزهایی بود شب تا صبح از ما کار می کشیدن و تازه طلبکار ما هم بودند که کار نکرده زیاد دارید و یا در نشست های من در آوردی رهبر فرقه زیر ضرب می رفتیم . مثل برده از ما کار می کشیدند . روزگار سخت و خاطرات بدی از پادگان اشرف در درونمان ثبت شده است زمان می برد که به تدریج از درونمان کنده شود .