قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

نامه ای به مریم نقدی اسیر فرقه رجوی در آلبانی

سلام !

امیدوارم که حال شما خوب باشد هر چند در آلبانی از دست سران فرقه رجوی در امان نیستید. هدفم از نوشتن این نامه برای شما می خواستم گفتگویی با شما داشته باشم . آخر عاقبت فرقه را بنگر در عراق! که شعارش بود عراق کانون مبارزه ماست الان که به آلبانی منتقل شده آلبانی شده کانون مبارزه فرقه رجوی . واقعا شما دچار تناقض نمی شوید . فرقه ای که هیچ پایگاه و جایگاهی در ایران ندارد و قشرهای مختلف جامعه هیچ شناختی روی آن ندارند چگونه می خواهد بدون تجهیزات نظامی و پنج هزار کیلومتر فاصله با ایران، سرنگونی را محقق کند .

بگذریم!

فرزندانت را در دوران جنگ خلیج، رجوی ملعون با اهداف شوم خودش به خارج فرستاد و معلوم نبود فرزندانت به دست چه کسانی بزرگ شده اند. فرزندانت از مادرشان محبتی ندیدند در زیر سایه نامادری بزرگ شدند . آیا از فرزندانت تا به حال لذت برده ای ؟ تا به حال برای خودت سئوال پیش نیامده چندین سال آنهم در فرقه ای که شعار پوشالی می داد و برای قدرت طلبی خودش عمر من و شما را به تباهی کشید . در آلبانی مریم قجر و سرانش در حال شستشوی مغزی شما هستند شما فکر می کنید دنیا در کمپ آلبانی خلاصه می شود آیا در کمپ فرقه رجوی در آلبانی شما آزاد هستید ؟ آیا تا به حال موفق شده اید با فرزندان خود تماس تلفنی داشته باشید ؟ رجوی و زنش و سرانش هیچ وقت به فکر کسی نبودند و نیستند. بدنبال منافع خودشان هستند جان انسانها برای آنها ارزشی ندارد اگر جان انسانها برای آنها ارزشی می داشت این همه کادرها و با سابقه دارترین افراد خودش را از دم تیغ نمی گذراند و از آنها شهید می ساخت و در جیب خودش می ریخت . شما از ابتدایی ترین آزادی در کمپ آلبانی برخوردار نیستید واقعا فرقه رجوی عجب دستگاه عقب مانده ای دارد . انسانهای اولیه که در غار زندگی می کردند از فرقه رجوی جلوتر بودند وقتی رجوی در نشست های عمومی بالای سن عربده می کشید و می گفت ما عکس تاریخ حرکت می کنیم ما نمی گرفتیم که چه می گوید چون در یک حصار بسته بودیم ولی الان در دنیای آزاد زندگی می کنم و واقعیت ها را می بینم مفهوم عکس تاریخ حرکت کردن را می فهمم! رجوی روانی و دستگاه مخربی نسبت به بیرون از خودش داشت . حرفم با شماست تا کی می خواهی فریب یک مشت آدمهایی را بخوری که اساس آنها بر دروغ و فریب سوار است کمی به فکر فرزندانت باش سالها از محبت مادری بدور بودند فرزندان و عمر خودت را فدای فردی جاه طلب و قدرت طلب کردی که در حساسترین سرفصل ها ما را رها می کرد . مگر همین رجوی نبود در نشست ها جلوی ما و زنش ژست می گرفت و می گفت اگر جنگ شود من و مریم صلیب خود را بر داشته و جلوی نیروها حرکت می کنیم. جنگ شد از ترس جانش اولین کاری که کرد دست زنش و تعدادی از شورای زنان خودش را گرفت و الفرار الان از سرنگونی صدام تا به حال خبری از او نیست معلوم نیست کدام گوری رفته! وشما در آلبانی معلوم نیست بدنبال چه هدفی هستید فقط ما بقی عمر خودتان را تلف می کنید . امیدوارم تصمیم درستی برای خودت بگیری و زندگی آزاد برای خودت انتخاب کنی .

فواد بصری

همه ما یک هدف را دنبال می کردیم آنهم آزادی فرزندانمان!

خاطرات یک مادر از کنار پادگان اشرف .
عجب روزهایی در کنار پادگان اشرف داشتیم هر چند موفق نشدیم با فرزندانمان دیداری داشته باشیم ولی در عوض با قشرها و فرهنگ های مختلف آشنا شدیم همه ما یک هدف را دنبال می کردیم آنهم آزادی فرزندانمان از چنگال رجوی . در کنار پادگان اشرف محلی داشتیم بنام کمپ آزادی محل استقرار خانواده هایی که به عراق سفر می کردند! در واقع ساختمانی نبود و کانکس بود با همان کانکس ها چند روز زندگی را سر می کردیم ما دنبال جای خوب و تفریح نبودیم خانواده ها از استانهای مختلف به آن محل می آمدند محل استقرار را تبدیل کرده بودیم به محل جنگ با فرقه رجوی. هم جنگمان را پیش می بردیم و هم جمعی کاری و با هم پخت و پز را انجام می دادیم. زمانی که فرزندانمان نزد ما بودند خاطرات آنها را برای یکدیگر تعریف می کردیم . به ما انگیزه می داد چند برابر در رابطه با آزادی فرزندانمان در کنار پادگان اشرف فعالیت داشته باشیم . پدران پیر را می دیدم با چه زحمتی برای آزادی فرزندشان به عراق سفر می کنند و همین طور مادرانی که بعضا با ویلچر به عراق سفر می کنند . همراه با فعالیتی که در کنار پادگان اشرف انجام می دادیم خانواده ها از استانهای مختلف در مواقع خوردن غذا از سنت های خودشان تعریف می کردند لذت می بردیم نمی دانستیم روزها چگونه می گذرد یکدفعه متوجه می شدیم وقت ویزا و ماندن در عراق در حال اتمام است و بایستی به ایران برگردیم. برای ما خیلی ناراحت کننده بود و خانواده ها به یکدیگر می گفتند تازه داشتیم با یکدیگر دوستهای صمیمی می شدیم جدا شدن از هم برای ما خیلی سخت بود خانواده ها وقتی با هم در یک محیطی قرار می گیرند خیلی زود با هم دوست می شوند دوستی ما به حدی بود وقتی در کنار پادگان اشرف قرار می گرفتیم ما فرزندان آنها را صدا می زدیم و آنها فرزندان ما را و این نشاندهنده وحدت خانواده ها بود هر چند عناصر فرقه رجوی برچسب مزدور و ساندیس خور به ما می زدند ما سیستم فرقه رجوی را در کنار پادگان اشرف بهم ریخته بودیم فرقه رجوی از ما خانواده ها ترس و وحشت داشت و ما تبدیل شده بودیم به خاری در گلوی رجوی و سرانش واقعا زمانی که ما در کنار پادگان اشرف فعالیت می کردیم وقتی فرزندانمان را صدا می کردیم در واقع رجوی و سرانش را خفه می کردیم و از شدت ناراحتی یک سری از عناصر خود را توجیح می کردند به ما سنگ و به ما بد و بیراه بگویند در مقابل ما کوتاه نمی آمدیم و به فعالیت خودمان ادامه می دادیم! در کنار پادگان اشرف فقط خاطرات نبود جنگ بین خانواده و فرقه رجوی بود هر چند موفق نشدیم فرزندانمان را ملاقات کنیم فعالیت های ما باعث شد پادگان اشرف تعطیل شود رجوی از ما شکست خورد و ما خانواده ها پیروز شدیم .
امیدوارم هر چه زودتر فرزندان ما از فرقه منحوس رجوی آزاد گردند .

با چنگ و ناخن و دندان مریم را به تهران می بریم !

شعار پوشالی همیشگی رجوی در نشست ها برای دل خوش کردن خودش و رئیس جمهور قلابیش! رجوی دوران صدام برای خودش خدایی می کرد واقعا هم همین طور بود فکر می کرد قدرت مند ترین فرد در جهان است. رویا بافی آن حد و مرز نداشت بر این باور بود کرسی ایران را بدست می گیرد و رئیس جمهور قلابی خودش را بر کرسی می نشاند رجوی در یک مانوری در نفربری مستقر شده بود بعد از اتمام مانور از پشت بیسیم پیام داد مریم را با چنگ و ناخن و دندان به تهران می بریم شرکت کنندگان در مانور ابراز احساسات می کردند فکر می کردند تا چند روز آینده مریم قجر را به تهران می برند رجوی علاوه بر رویا بافی خالی بند هم بود در نشست ها یار خالی بندی رجوی عباس داوری بود در نشست های عمومی شروع می کردند به خالی بستن و ما از دنیا بی خبرها مجبور بودیم خالی بستن آنها را تحمل کنیم و سوری ابراز احساسات کنیم . با یک سری آهن آلات اهدایی از طرف اربابش و جمع کردن سیاهی لشکر دور خود می خواست یک کشور را در دست بگیرد . در نهایت بعد از چندین سال در عراق تمام آهن آلات ها را دو دستی تحویل آمریکایی ها داد و انقلاب مریم قجر را جایگزین آهن آلات ( سلاحهای سبک و سنگین ) کرد . رجوی از موضع بالا پیام می داد با انقلاب مریم سرنگونی را پیش می برم . این هم یکی از خالی بندی های بزرگ رجوی بود همه را به خنده می انداخت . رجوی فکر می کرد می تواند با عربده کشی و شیوه دیکتاتوری کارش را پیش ببرد و هیچ وقت به ذهنش نمی زد که اربابش سرنگون شود با سرنگونی اربابش باد رجوی خوابید و در عراق به سمت فروپاشی پیش می رفت در مقابل دولت عراق فرقه رجوی را تحمل نمی کرد در نهایت به کشور آلبانی منتقل شدند . و در حال حاضر در آلبانی کار اول سران فرقه کنترل اسیران و جلو گیری از فرو پاشیست . همانطور تحلیل های رجوی آب دوغ خیاری بود شعارهای او هم پوشال بود رجوی بردن مریم قجر را با چنگ و ناخن و دندان به تهران را بایستی به گور ببرد . شعاری که هیچ زمانی محقق نمی شود و نخواهد شد .
فواد بصری

گفتگو با دوست گرامی آقای فواد بصری جدا شده از فرقه رجوی

– با سلام خدمت دوست گرامی آقای فواد بصری . درابتدا لطفا بطور اجمالی خودتان را معرفی نمایید؟
من هم خدمت شما سلام عرض می کنم و خسته نباشید به شما می گویم . من فواد بصری هستم یکی از قربانیان فرقه رجوی . فرقه ای که سر سوزنی از انسانیت به مشامش نخورده . فرقه ای که مدعی مدافع حقوق بشر است در واقع ضد بشر است .
– در این گفتگو می خواهم در رابطه با انتخابات و شوی تبلیغاتی که چندی پیش در فرقه اتفاق افتاد صحبت کنیم . لطفا بفرمایید آیا وقتی که شما نیز در تشکیلات فرقه بودید شاهد چنین برنامه ای بودید؟

بله . بودم . من تلویزیون فرقه را مشاهده می کنم انتخابات چندی پیش را مشاهده کردم دستگاه عقب مانده فرقه رجوی تغییر ناپذیر است همان دستگاه در عراق را الان در آلبانی پیاده کرده. فرقه رجوی کلاه بردار و فریب کار است از قبل مسئول اول را خودشان انتخاب می کنند و تمام بحث ها را بین خودشان حل و فصل می کنند بعد از آن یک نشست عمومی برگزار می کنند. مسئول اول انتخاب شده در نشست شرکت نمی کند دو سری از کادر های خودشان را توجیه می کنند ( توضیح خواهم داد ) ما به آنها می گفتیم کاسه داغ تر از آش در نشست می پریدند پشت میکروفن و شروع می کردند تعریف کردن از کسی که انتخاب شده است! مریم قجر و آن شوهر گور به گور شده اش به اراجیف آنها گوش می دادند بعد از تعریف و تمجید دلقک انتخاب شده را وارد نشست می کردند آن را از قبل توجیه کرده بودند وقتی در نشست پشت میکروفن قرار می گرفت اول آب قوره می گرفت گویا که پدر و مادرش را در یک تصادف مرگبار از دست داده بود و یتیم شده بود. از طرفی ناز می کرد و اشوه می آمد و در ادامه می گفت مسئولیت سنگینیه من توانش را ندارم و خواهش می کنم این مسئولیت را به من ندهید و از این حرفهای پوچ و بی محتوا به درونش مراجعه کنید کرسی خواهی تمام وجودش را گرفته و هر چه زودتر می خواهد کرسی را به دست بگیرد همینطور که در فوق گفتم سری دوم کادرهای توجیه شده وارد صحنه می شوند و شروع می کنند تعریف از دلقک انتخاب شده و در مقابل دلقک انتخاب شده فقط آب قوره می گیرد . آخه ابله تو که توسط مریم قجر و آن گور به گور شده انتخاب شدی آب قوره گرفتنت برای چیست . زنهای سطوح بالا فرقه رجوی در مدرسه مریم قجر آموزش گرفته اند در نشست ها به نحو احسنت فیلم بازی می کنند . از همه که بگذریم نوبت به زنهای سطوح بالای فرقه می رسد از آنجایی که کرسی نصیب آنها نشده و از درون در حال سوختن هستند در نشست شروع می کنند به چرت و پرت گفتن . در نهایت دلقک انتخاب شده مسئولیت اولی را می پذیرد و خوردن شیرینی شروع می شود . در مجموع کل انتخابات فرقه رجوی با اشک ریختن و تعریف کردن های پوشال شروع و با شیرینی خوردن به پایان می رسد .
– سران فرقه می گویند ، هر فرد به اختیار خود انتخاب می کند . برا ی شما چطور بود؟ لطفا یکی از مواردی را که در آن شرکت داشتید را توضیح بدهید ؟سران فرقه مثل همیشه حرف مفت می زنند آیا در فرقه رجوی کسی حق انتخاب دارد ؟ و یا برای کسی ارزشی قائلند . خودشان می بُرند خودشان هم می دوزند مضحک ترین و خنده دار ترین انتخاب مسئول اول فرقه انتخاب فهیمه اروانی بود شیاد ترین زن در فرقه رجوی . قبل از شروع نشست افراد را نسبت به موضوع نشست توجیه می کنند چه موقع پرچم ها را بالا ببرند و چه موقع هورا بکشند . من و هم محفلیهایم طبق معمول جای ما آخر سالن بود هم محفل خودمان را می زدیم و هم به حرفهایی که فهیمه در نشست می زد می خندیدیم آنقدر فهیمه در نشست انتخابش به عنوان مسئول اول اشک ریخت که من و دوستانم به طنز به یکدیگر می گفتیم اگر اشک ریختن را ادامه دهد سالن اجتماعات را آب می برد . اینقدر زن چاپلوس من ندیده بودم .شما سئوال می کنید . سران فرقه می گویند هر فرد به اختیار خود انتخاب می کند .چندین سال در فرقه هیچ وقت و هیچ زمانی انتخاب به اختیار نداشتم نه فقط من در رابطه با بقیه هم صادق بود در نشست های عمومی انتخاباتی صورت می گرفت مریم قجر یا رجوی بالای سن اعلام می کردند موافق بایستی همه دستهایمان را بالا می بردیم . مخالف هیچ کس جرات نمی کرد دستش را بالا ببرد در واقع ما کسی را انتخاب می کردیم که هیچ شناختی روی آن نداشتیم و اگر به عنوان مخالف دستمان را بالا می بردیم در نشست های بزرگ ما را سوژه می کردند ما را در جمع تحقیر می کردند و برچسب و بد و بیراه نثار ما می کردند .

– در حاشیه آن شوی انتخاباتی ، اعضا در چه مواردی با هم صحبت می کردند؟

با هم محفل می زدند . و می گفتند اینها برای چی نشست برگزار می کنند کسی که از قبل انتخاب شده است نشست چه موضوعیتی دارد فقط می خواستند حنجره خودمان را پاره کنیم و کسی که انتخاب می شد می گفتند هر دو سالی یک زن که هیچی حالیش نیست مثل دُم خروس بیرون می زند و آن را خودشان انتخاب می کنند احتمالا زیادی برای مریم خود شیرینی کرده و او را انتخاب کردند رجوی برای زنش نوکر جدید انتخاب کرد . انتخابات در فرقه رجوی معنی و مفهوم نداشت یادم می آید در یکی از انتخابات جمعیت زیادی از سالن اجتماعات بیرون آمده بودند مشغول محفل زدن و سیگار کشیدن بودند مهوش سپهری ( نسرین ) بیرون سالن آمد و شروع کرد به بد و بیراه به همه در ادامه می گفت خجالت بکشید انتخابات مسئول اول سازمان است و شما دارید محفل می زنید و دود می کنید معلوم می شود که شماها با این انتخاب تقابل دارید . برای خودشان مشخص بود اکثرا انتخابات سوری را قبول نداشتند .

–  نظر شما در رابطه با انتخابات جدید در فرقه چیست ؟

آن زمان که فرقه در عراق بود رجوی فیل هوا می کرد الان مریم قجر فیل هوا می کند اینهم فیل هوا کردن مریم قجر در آلبانی است . مریم قجر در آلبانی به هر دری می کوبد اسیران را در فرقه نگه دارد و از ریزش نیرو جلو گیری کند …   سناتور مک کین جنایت کار جنگی را به آلبانی دعوت می کند …  سناتورهای آمریکایی را با هزینه های هنگفت به آلبانی دعوت می کند ….. و انتخاب مسئول اول را برگزار می کند . مریم قجر با این کارها می خواهد جلوی اسیران ژست قدرت نمایی بگیرد . دست مریم قجر و سرانش برای اسیران رو شده و دیگر نمی تواند وعده های سر خرمن به اسیران بدهد .

نظر من در رابطه با انتخابات جدید !

فرقه رجوی در آلبانی با بحرانهای مختلفی روبروست انتخاب مسئول اول در آلبانی هیچ تضادی را از فرقه حل نمی کند واقعا زهرا مریخی چه مشکلی را می خواهد از فرقه حل کند جلوی ریزش نیرو را بگیرد . و یا از فروپاشی فرقه می خواهد جلوگیری کند . ظرف تشکیلات فرقه رجوی روز به روز در حال ترک خوردن است و سران فرقه نمی توانند مانع ترک ظرف تشکیلات فرقه رجوی شوند . انتخابات در فرقه رجوی هیچ موضوعیتی ندارد فقط یک بازی تبلیغاتی و سرگرم کردن اسیران است .

–   به نظر شما تشکیلات فرقه به چه میزان در آلبانی می تواند دوام داشته باشد ؟

رجوی و سرانش بزرگترین شکست را خوردند پایه و اساس خود را در عراق از دست دادند و در مقابل اسیران سر افکنده شدند فرقه رجوی لب پرتگاست و نمی تواند به دوران قبل در عراق و دوران خوشی که با اربابش داشت ( منظور صدام ) برگردد کج دار و مریض خودش را نگه داشته است از زمانی که فرقه رجوی به آلبانی منتقل شده ارکان رجوی و سرانش بهم ریخته است اسیران به فریب کاری و شیادی رجوی و سرانش اشراف پیدا کرده اند ریزش نیرو افزایش پیدا کرده فرقه رجوی جدا شده ها را تهدید به مرگ می کند مطمئن باشید اگر فرقه رجوی به یک کشور اروپایی منتقل می شد اکثرا به دنبال زندگی خود می رفتند آلبانی کشور ضعیف است زندگی کردن در آن مشکل است گذشت زمان همه چیز را مشخص می کند فرقه رجوی نمی تواند زمان زیادی در آلبانی دوام بیاورد .

– با تشکر از وقتی که دراختیارمان قرار دادید و آرزوی توفیق برای شما .

من هم از شما تشکر می کنم و امیدوارم هر چه زودتر فرقه رجوی نابود گردد .