قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

قربانی اشرف ( فواد بصری )

فرقه مخرب رجوی

مناسبات درونی فرقه رجوی"

مسعود رجوی خود را به منزله بتی برای اعضای گروهک شان ترسیم کرده اند ، آن قدر برخی افراد گول این دو نفر را خورده اند که نعوذبالله حاضرند خدا را فراموش کنند و این دو نفر خائن و مکار را بپرستند . همچنین حاضرند به خانواده هایشان ناسزا گفته شود اما به رجوی چیزی گفته نشود ، آنها افرادی بی اعتقاد و کافر هستند .چندی پیش شورای ملی مقاومت از یک پروفسور اروپایی دعوت کرده بود تا به شورای ملی مقاومت بپیوندد ، آن پروفسور دو شرط را برای حضور خودش در شورای ملی مقاومت گذاشت ، یکی این که گفته بود من کمونیست هستم و به خدا اعتقاد ندارم و دوم این که برخی از صحبت های رجوی نیز مورد قبول من نیست .وقتی اظهارات این پروفسور به مریم رجوی گفته شده بود مریم در پاسخ چنین گفته بود : " اگر می خواهی خدا را قبول نداشته باشی اشکالی ندارد و ما به این مسئله کاری نداریم اما باید حرف های رجوی را قبول داشته باشی . "در این اواخر منافقین جلسات رقص و پایکوبی در قرارگاه برپا می کردند و مردم را از بیرون به آنجا دعوت می کردند ، در ضمن این مراسم سعی می کردند با بسیاری از آنها صحبت کنند تا در قرارگاه بمانند و به برخی می گفتند که به شکل انفرادی با آنها صحبت کرده و از سازمان تعریف کنیم .یادم هست که یک نفر از مهمانان را گول زده بودند و نزدیک بود که وی در قرارگاه بماند اما من او را به کناری کشیدم و به او فهماندم که اینها دروغ می گویند و اینجا از این خبرها نیست .به نظر من مسعود رجوی یکی از خون آشام ترین دیکتاتورهای زمان است که می تواند به جرأت گفت دست یزید و فرعون و همه خونخواران دنیا را از پشت بسته است و حربه او چیزی نیست به جز فریب و نیرنگ .من دوست دارم که روزی رو در رو با مسعود رجوی صحبت کنم ، اگر صدای من به گوش مسعود برسد می خواهم به او بگویم : " ای نامرد ! زندگی این همه انسان و جوان را فقط به خاطر این که خودت به قدرت برسی بر باد دادی ، این همه زندگی را خراب کردی به خاطر آن که به قول خودت به خلق خدمت کنی .اما ما که در سازمان و مناسبات تو بودیم و دیدیم به حقیقت تو خلق را نابود کردی و خانواده آنان را عذاب دادی ، از این رو حیف است که نام انسان را بر تو گذاشت .مسعود رجوی ! تو که دم از نبود آزادی بیان در ایران می زدی کجایی که ببینی در ایران رئیس جمهور به راحتی و بدون موانع در بین مردم حاضر می شود و مثلاً این که ایشان در جمع دانشجویان حاضر شده و نظرات و انتقادات آنها را می شنود .حال روی سخن من با تو است ، من از تو سؤالی دارم و آن این که کجا به ما اجازه می دادی که با تو صحبت کنیم ، چه برسد به این که از تو و عملکردهای تو انتقاد کنیم ، اگر خدای ناکرده انتقاد و ایرادی وارد می ساختیم عالم را بر سرمان خراب می کرد و از همه مهمتر تو ریشه شجاعت و آزادی اعتراض و انتقاد را خشکانده بودی ."

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد